1403/02/17

دی‌فای و تغییر نقش بانک‌ها

فابانیوز، بیش از دو دهه است که رمزارزها آرام آرام وارد دنیای پول و اقتصاد شده‌اند و کم‌کم با رشد و جهش قیمت، رمزارزها جای خود را در دنیای ما بیش از پیش باز کردند و حالا پلتفرم‌های جدید و فناوری‌های نوین که رمزارزها برمبنای آن ها متولد شده‌اند، به نوعی رقیب سیستم بانکی شده‌اند و راهکارهایی برای حل مسائل و مشکلات نظام مالی سنتی ارائه می‌کنند، هرچند البته خود همین پلتفرم‌ها ریسک‌های خود را دارند.

 

گفتگوی متخصصان در نشست «"DeFi و دنیای پر جاذبه رمز ارزها"» با اسپانسری شرکت به پرداخت ملت. 🔸تقی‌پور کنترل متمرکز، ناکارآمدی سیستم‌های سنتی مالی، عدم تعامل‌پذیری و نبود شفافیت را مشکلات این حوزه‌ها دانست. 🔸یعقوبی این سوال کلیدی را طرح کرد که با فراگیری فناوری بلاکچین، ممکن است در سال ۲۰۵۰ واقعاً به بانکداری بدون بانک برسیم؟ و پاسخ داد: بانک‌ها در سال ۲۰۵۰ هم خواهند بود، اما نقش آن ها تغییر می‌کند. 🔸وطنی: در شمای کلی فرآیند وام‌دهی و دریافت وام در پلتفرم‌های دی‌فای، قرارداد هوشمند مرکزیت دارد نه بانک مرکزی. 🔸اینالویی: دی‌فای آمده تا بانک را حذف کند. اما بانک‌ها باهوشند و خودشان را با تکنولوژی تطبیق می‌دهند. ◇ دهمین نمایشگاه تراکنش ایران با موضوع محوری "آینده با هوش است" دی ماه ۱۴۰۳ با برنامه های متنوع و مختلفی میزبان اکوسیستم صنایع مالی، بانکی، پرداخت و فناوری ایران و سایر کشورهاست. جزئیات برنامه‌های تراکنش دهم ایران متعاقبا اعلام می‌شود.

خلاصه آنچه خواهید خواند :

سخنرانان نشست «دی‌فای و دنیای پرجاذبه رمزارزها»، محمدمهدی تقی‌پور؛ مدیرعامل شرکت به پرداخت ملت و دبیر نشست، حسین یعقوبی؛ مدیر گروه بلاکچین شرکت خدمات انفورماتیک، احمد وطنی؛ مدیرعامل پلتفرم توثیق ونسی و فرهاد اینالویی؛ متخصص حوزه بانکداری دیجیتال به همین موضع‌ها پرداختند و از مشکلات و ناکارآمدی‌ها، فناوری بلاکچین، راهکارهای دی‌فای و ریسک‌های قرارداد هوشمند و دی‌فای سخن گفتند. این نشست هم‌زمان با نهمین نمایشگاه تراکنش ایران برگزار شد و شرکت به پرداخت ملت اسپانسر آن بود.

تقی‌پور با اشاره به مشکلات موجود در سیستم‌های مالی سنتی، از کنترل متمرکز، ناکارآمدی سیستم‌های سنتی مالی، عدم تعامل‌پذیری صنایع مالی با یکدیگر و همچنین با سیستم‌های مالی نوین و عدم شفافیت به‌عنوان مشکلات این حوزه‌ها نام برد و گفت: بحث ترکیب دارایی‌های مختلف با هم و ارائه محصولات و خدمات مالی جدید هم مطرح است که در سیستم‌های سنتی کمتر دیده می‌شود. یعقوبی این سوال کلیدی را طرح کرد که اگر فناوری بلاکچین به بلوغ برسد و فراگیر شود، ممکن است در سال ۲۰۵۰ واقعاً شاهد بانکداری به معنای فعلی نباشیم؟ و همان‌طور که از بانکداری بدون شعبه به بانکداری بدون کانال رسیدیم، به بانکداری بدون بانک برسیم؟ که یادآور شد همان‏طور که بانکداری بدون شعبه هیچ‌وقت صددرصد محقق نشد، بانکداری بدون بانک هم احتمالاً به‏طور کامل محقق نمی‌شود. بانک‌ها در سال ۲۰۵۰ هم خواهند بود، اما نقش آن ها عوض می‌شود.

وطنی با ذکر جزئیات فرایند و کارکرد دی‌فای و پلتفرم‌های جدید را توضیح داد و افزود: در شمای کلی فرآیند وام‌دهی و دریافت وام در پلتفرم‌های دی‌فای، مرکزیت نه با بانک مرکزی، بلکه با یک قرارداد هوشمند است. وام دهنده مبلغ وام را تامین و به این پلتفرم ارائه می‌کند. پلتفرم مشخص می‌کند چه کسی با چه پارامترهایی و با چه میزان سودی، براساس توافق طرفین، وثیقه‌ای کاملاً معتبر ارائه می‌کند… و براساس همان پروتکل وام پرداخت می‌شود. اینجا هیچ نهاد مالی‌ای نرخی مشخص نمی‌کند و قانونی نمی‌گذارد که شما چه ‏طور وام بدهی یا وام بگیری؟ اینالویی نیز به مخاطرات دی‌فای پرداخت و گفت: دی‌فای آمده تا بانک را حذف کند. اما بانک‌ها باهوشند و خودشان را با تکنولوژی تطبیق می‌دهند. بانک حذف نمی‌شود، چون می‌تواند خودش را با تکنولوژی تطبیق بدهد. تمام آن مشکلات سیستم بانکداری متمرکز که توضیح داده شد درست است. ولی داستان به این سادگی‌ها نیست و هنوز دی‌فای و سیستم‌های غیرمتمرکز در سیستم‌های بانکداری جهان با مشکلات زیادی روبه‌رو هستند. گزارش مشروح سخنرانی‌های این نشست پیش روی شماست.

تقی‌پور: دی‌فای و حل مشکلات

احتمالاً با موضوع دی‌فای یا خدمات مالی غیرمتمرکز آشنایی دارید. همان‏طور که می‌دانید بسیاری از سرویس‌های جدیدی که در سال‌های اخیر در دنیا توجه بسیاری از فعالان حوزه‌های بانکداری، فین‌تکی و تکنولوژی را به خود جلب کرده، حوزه دی‌فای است. اما چه اتفاقی افتاده است که ما به این موضوع رسیدیم؟ بحث یک‌سری مشکلات موجود در سیستم‌های مالی سنتی بود. یکی از بزرگ‌ترین مشکلاتی که ما در این حوزه‌ها داشتیم، بحث کنترل متمرکز بوده، در مورد کنترل متمرکز می‌توانیم در چند مورد صحبت کنیم؛ یکی تاثیر سیاست‌های بانک‌های مرکزی روی نرخ‌های بهره، دیگری کنترل نظام یا نرخ بهره توسط موسسات مالی و جفت‌های معاملاتی؛ منظور جفت‌های مطرح توسط صرافی‌های خاص است که آزادی عمل کمتری به معامله‌گران برای تنوع در جفت‌های معاملاتی موجود در صرافی‌ها می‌دهد و بعد هم محدودیت ابزارهای درآمد ثابت که الان در کشور ما خیلی بولد شده و بیشتر کنترل آن دست سازمان‌های مالی بزرگ است و همچنین موضوعی که همیشه داریم، سرمایه‌گذاران همیشه دوست دارند که بدانند مخصوصاً در صندوق‌های ای.تی.اف (ETF) صندوق‌ها دارند روی چه پرتفویی سرمایه‌گذاری می‌کنند و این هم کنترلی است که وجود ندارد. بحث دیگری که خیلی الان دچار آن هستیم، بحث دسترسی محدود است. این دسترسی محدود در حوزه‌های مختلف اتفاق می‌افتد، از گرفتن وام تا بحث‌های مربوط به فرصت‌های سرمایه‌گذاری و بحث دسترسی به منابع مالی زیاد و بحث بازارهایی که می‌شود در آن ها آربیتراژ گرفت یا بازارهایی که سودهای گسترده‌ای دارند، اینها یا تقریباً دسترسی‌های محدودی دارند یا عملاً برای واحدهای کوچک امکان‌پذیر نیست و در کنار آن هم این بحث را داریم که الان خیلی از شرکت‌های نوآور و سودآور داریم که در عین حال که بیزینس پلن‌های آن ها خیلی خود را اثبات کرده و دسترسی خیلی کمی به سرمایه دارند و در انتها هم محدودیتی که همیشه بوده، محدودیت جغرافیایی برای یک سری دارایی‌های خاص بوده است.

موضوع بعدی بحث ناکارآمدی سیستم‌های سنتی مالی با روش‌های بعضاً بسیار غیربهینه و سنتی است. هزینه‌های زمانی و هزینه‌های مالی و نرخ بهره غیربهینه وام‌ها از جمله این موارد است که به دلیل هزینه‌های انباشته و نیاز به وجود دو طرف برای تسویه وام‌ها به سیستم تحمیل می‏ شود. یکی از مشکلاتی که فکر می‌کنم خیلی از عزیزان با آن مواجه خواهند شد، مشکل خرید دارایی‌های بزرگ است که همیشه سرمایه‌گذاران را در این ریسک قرار می‌دهد که وارد سقف نقدینگی بالا برای تبدیل دارایی‌های بزرگ شوند. بحث بعدی عدم تعامل‌پذیری است. چه صنعت‌های مالی با یکدیگر و چه صنعت‌های مالی با سیستم‌های مالی نوین یا امکان استفاده بدون واسطه از توکن‌های با وثیقه ریالی-دلاری با حتی خود دلار و ریال را ندارند و یا استفاده از این توکن‏ ها سخت است. موضوع عدم استفاده از وثیقه‌های اضافی برای وام‌ها و یا تبدیل دارایی‌ها در صرافی‌های مختلف و پلتفرم‌های مالی مختلف هم مطرح است. موضوع دیگر که الان هم خیلی در پلتفرم‌های دی‌فای مشاهده می‌شود، بحث ترکیب دارایی‌های مختلف با هم و ارائه محصولات و خدمات مالی جدید است که این هم در سیستم‌های سنتی کمتر دیده می‌شود و در نهایت عدم شفافیت در حوزه مالی سنتی است. این عدم شفافیت چه از دیدگاه رگولاتری و چه از دیدگاه مردمی که در این حوزه سرمایه‌گذاری می‌کنند، بعضاً مشکلاتی ایجاد کرده است. از دیدگاه رگولاتوری می‌شود گفت که خیلی وقت‌ها وثیقه‌های سیستم‌های مالی نامشخص است و حدود ریسک و عدم قطعیتی که در معاملات داریم در طرف مقابل زیاد است. عدم شفافیت در بازارهای مشتق سنتی جدی است و با مشکل آگاهی از تفکیک دارایی‌هایی موجود در صندوق‌های ای.تی.اف برای سرمایه‌گذاران هم روبه ‏روییم. بعضاً این شفافیت همیشه باید در صندوق‌های ای.تی.اف باشد که براساس آن سرمایه‌گذاران تصمیم به ورود یا خروج بگیرند. اینها همه بخشی از مشکلات نظام سنتی مالی بود که دی‌فای یا خدمات مالی غیرمتمرکز توانسته است برای بسیاری از آن ها راهکاری ارائه کند.

ما اینجا در خدمت دوستان هستیم؛ جناب آقای یعقوبی در حوزه تکنولوژی با شما عزیزان صحبت خواهند کرد. جناب آقای احمد وطنی به یکی از راهکارهای دی‌فای در زمینه توثیق و وام‌دهی خواهد پرداخت؛ یکی از راهکارهایی که در کشور ما هم موفق بوده است و در انتها خدمت جناب اینالویی هستیم که بحث‌های مربوط به ریسک در این حوزه‌ها را خدمت شما ارائه می‌کنند.

یعقوبی: بانکداری، آری! بانک، نه!

اینجا می‌خواهیم چند دقیقه‌ای به موضوع دی‌فای از منظر تکنولوژی نگاه کنیم. آقای تقی‏ پور با بیان معایب سیستم‌های مالی متمرکز، در واقع مسئله را از منظر مارکت پول بررسی کردند. من می‌خواهم از زاویه تکنولوژی پوش به موضوع دی‌فای اشاره کنم. دوستان مستحضرند که انقلاب بلاکچین و این موجی که راه افتاده است، می‌تواند آینده بانکداری را تغییر دهد. ما برای اولین بار در تاریخ می‌توانیم اعتمادی را مبتنی بر الگوریتم‌ها، فناوری و قراردادهای هوشمند ایجاد کنیم و چون اساس کسب‌وکار بانک‌ها ایفای نقش به ‏عنوان نهاد واسط است، از حوزه بلاکچین بسیار متاثر خواهند شد. بنابراین سوال کلیدی این است، بلاکچین چگونه می‌خواهد بازی بانکداری را تغییر دهد؟ و اجازه می‌خواهم که مقداری روی ابرها برویم، به ۳۰ سال آینده فکر کنیم و به این سوال پاسخ دهیم که در ۲۰۵۰ بانک وجود دارد؟ اگر وجود دارد به چه شکل خواهد بود؟ برای پاسخ دادن به این سوال لازم است مدل معماری منطقی بانکداری فعلی را با هم مرور کنیم. از نظر مفهومی بانک سه لایه دارد؛ پایین‌ترین یا اساسی‌ترین لایه که به طریقی ناموس بانک حساب می‌شود آن کُربنکینگی است که به‏ صورت منطقی وظیفه ایجاد اعتماد را دارد، چرا؟ چون تضمین می‌کند که مانده حساب‌های مرا نگه می‌دارد، تراکنش‌هایم را ثبت و ضبط می‌کند و اگر رکوردی در کُربنکینگ بنشیند، همه ذی‏نفع‌ها به آن اعتماد می‌کنند. مبتنی بر این لایه اعتماد، بانک‌ها سرویس‌هایی را توسعه می‌دهند و در لایه سوم از طریق کانال‌های دسترسی، این سرویس‌ها را به مشتریان خود ارائه می‌دهند. فناوری چه ‏طور این مدل بانکداری را تغییر می‌دهد؟ اولین حوزه‌ای که در روند بلوغ فناوری تغییر کرد حوزه دسترسی است. با ظهور اینترنت، کانال‌های دسترسی به سرویس‌ها در بانک از انحصار بانک خارج شد. یک زمانی فقط شعبه وجود داشت، اما با ظهور موبایل بنکینگ و اینترنت ‌بنکینگ و ای.تی.ام (خودپرداز) دسترسی و مدیریت سرویس‌ها دیگر در انحصار شعبه نیست. در ادامه ما با مفهومی به نام بانکداری باز روبه ‏رو شدیم. بانکداری باز می‌گوید که می‏ خواهم سرویس‌های بانکی را هم از انحصار بانک خارج کنم، الان فین‌تک‌ها می‌توانند روی شبکه‌های اجتماعی با کمک ای.پی.آی‌های دریافتی از بانک، سرویس‌ها را ارائه دهند، اما یک نکته دارد، بانکداری باز کماکان دارد از لایه اعتمادساز بانک استفاده می‌کند و کماکان این لایه در انحصار بانک است. اتفاقی که بلاکچین رقم می‌زند این است که انحصار بانک روی کُربانکینگ را به چالش می‌کشد. اگر من شبکه بلاکچینی داشته باشم که این روزها داریم، یک شبکه اتریومی داشته باشم که قراردادهای هوشمند می‌تواند روی آن مستقر شود و مانده‌ حساب‌های مرا ذخیره کند و برای همه ذی‏نفع‌ها اعتماد ایجاد کند، دیگر من چه نیازی به بانک دارم؟ می‌توانیم فین ‏تکی را متصور شویم که با توسعه یک قرارداد هوشمند، روی یک شبکه بلاکچینی نه لزوماً اتریوم، هرچیزی می‌تواند یک سیستم پرداخت مبتنی بر رمزارزها را به این یوزر ارائه دهد. یک فین ‏تک امکان وام‌دهی فرد به فرد را ارائه دهد، فین‏ تک دیگر انتقال وجه را برای من فراهم می‌کند، چه داخلی و چه خارجی، با کم‌ترین هزینه و بالاترین کارآمدی و بالاترین شفافیت. من به‏ عنوان یک اِندیوزر خیلی مشتاق خواهم بود که از این سرویس‌ها استفاده کنم تا چالش‌های بانکداری متمرکز را تحمل نکنم. بنابراین سوال کلیدی این خواهد بود که اگر فناوری بلاکچین به بلوغ برسد و فراگیر شود، ممکن است در سال ۲۰۵۰ واقعاً شاهد بانکداری به معنای فعلی نباشیم؟ در این روند از بانکداری بدون شعبه به بانکداری بدون کانال رسیدیم تا برسیم به بانکداری بدون بانک. ما شهروندان به بانکداری نیاز داریم نه به بانک. اگر فین ‏تک یک شرکت فناوری بتواند سرویس ‏های بانکداری را روی یک شبکه بلاکچین برایم فراهم کند، هیچ اصراری نیست که من به بانک مراجعه کنم. شاید الان همان‏طور که اول عرضم خدمت شما گفتم، فکر کنید که خیلی داریم روی ابرها راه می ‏رویم و صحبت می‌کنیم، ولی نه، در ادامه آقای وطنی برای شما یک مثال واقعی از ارائه سرویسی را توضیح خواهد داد که تا پیش از این در دست بانکدارها بود، و الان یک شرکت فناور مبتنی بر فناوری بلاکچین آن را با کارایی و شفافیت بیشتر و هزینه کمتر برای اندیوزرها فراهم می‌کند.

اما همان‏طوری که بانکداری بدون شعبه واقعاً صددرصد هیچ‌وقت محقق نشد، بلکه نقش شعب در بانکداری دیجیتال عوض شد؛ بانکداری بدون بانک هم احتمالاً به‏ طور کامل محقق نمی‌شود، بانک‌ها حضور خواهند داشت حتی در سال ۲۰۵۰ میلادی، اما نقش آن ها عوض می‌شود. ممکن است ورس منیجمنت یا اینورس بنکینگ کنند، حداقل نقش آن ها در حوزه کورپریت بنکینگ خیلی پررنگ‌تر شود، اما تقریباً قطعی خواهد بود که در حوزه ریتیل بنکینگ و ارائه سرویس‌های بانکداری خرد، رقبای خیلی جدی بلاکچینی برای آن ها می‌آید و این چیزی نیست جز دی‌فای. من نمی‌دانم دوستان چه‏ قدر با سرویس‌های دی‌فای آشنا هستند، یکی از آن ها را آقای وطنی خدمت شما می‌گویند، منتها خیلی دارند فراگیر و متنوع می‌شوند و کل زنجیره صفر تا صد بانکداری را برای ما فراهم می‌کنند و اداپشن آن اگر در دنیا اتفاق بیفتد، همه متولیان بانکداری، چه در کشور و چه در نظام بین‏ الملل، باید به این فکر کنند که در این بازی می‌خواهند چه نقشی را ایفا کنند؟ نقش جدید بانک در دنیای پس از بلاکچین چه خواهد بود؟ به نظر می‌رسد اگر بانک‌ها بخواهند حضور داشته باشند و از بین نروند، باید به این سمت بروند که زیرساخت مشترکی برای ارائه سرویس‌ها توسط ترت پارتی‌ها فراهم کنند و چون بازی جمعی می‌شود، بلاکچین یک سلوشن قابل اتکا خواهد بود. بنابراین نقش بانک در سال ۲۰۵۰ در ذهن من این است که بانک فراهم کننده زیرساخت مشترک برای ارائه سرویس‌های مالی مبتنی بر بلاکچین خواهد بود. البته حتماً این زیرساخت انحصاری نیست، اگر قرار بود انحصاری باشد می‌شد امور مالی متمرکز، سی فای، اینکه روند دی‌فای شروع شده به ما این نوید را می‌دهد که حتماً این زیرساخت انحصاری نخواهد بود. این زیرساخت به صورت مشترک توسط تمامی ذی‏نفع‌ها از جمله خود کاربران توسعه داده خواهد شد و باید شفاف و منصفانه باشد. حالا از ابرها پایین بیاییم و در ادامه بحث آقای وطنی یک مثال واقعی روی زمین ارائه خواهند داد.

وطنی: مرکزیتِ قرارداد هوشمند

ممنون از آقای یعقوبی و آقای تقی‏ پور که مقدمه ‏چینی کردند تا کمی به کاربرد دی‌فای بپردازیم. می‌توان گفت من از دنیای استارتاپ‌ها با شما صحبت می‌کنم؛ دنیایی که کمی ریسک‌پذیرتر است و می‌تواند فناوری‌های نوین به کاربران ارائه کند. قبل از اینکه وارد آن نوآوری شویم می‌خواهم کمی راجع به یکی از کاربردهای قابل استفاده برای کاربران در فضای دی‌فای صحبت کنم؛ وام‌دهی، کاری که بانک‌های ما تا حدودی، چه خوب و چه بد دارند انجام می‌دهند. کار سپرده‌پذیری و وام‌دهی در صنعت بانکی سنتی ما فرآیندی دارد، اما اگر به فضای دی‌فای نگاه کنید، می‏ بینید از روز اول پیدایش آن تا به الان همیشه این کاربرد مثل بقیه خدماتی که کاربران می‌گیرند رو به رشد بوده است. پارامتری که بخواهیم مشخص کنیم چه میزان وام در این فضا پرداخت شده، فضایی که در آن هیچ نهاد متمرکز، بانک مرکزی یا هیچ بانکی وجود ندارد، چه‏ طور می‌تواند وام‌ بدهد؟ پارامتری در فضای دی‌فای هست به اسم تی.وی.ال (توتال ولیو لاکت)، پارامتری است که مشخص می‌کند چه میزان از دارایی کاربران به‏عنوان وثیقه فریز شده تا کاربران بتوانند به ازای آن وام دریافت کنند. در ادامه درباره فرآیند فریز شدن و وام‌دهی توضیح می‌دهم، ولی الان همین قدر بگویم که حدود ۳۷ میلیارد دلار دارایی کاربران در این پلتفرم‌ها فریز شده است. فریز شدن به چه معناست؟ اگر بخواهیم یک شمای کلی از فرآیند وام‌دهی و وام گرفتن را در پلتفرم‌های دی‌فای بدهیم باید بگوییم نهاد مالی که به ‏عنوان مرکزیت قضیه می‌نشیند بانک مرکزی نیست، یک پلتفرم یک پروتکل یا اصطلاحاً یک قرارداد هوشمند است. شخصی به ‏عنوان وام دهنده یا کسی که وام را تامین می‌کند یا اینوستور است یک پولی را معمولاً به صورت فیات به این پلتفرم ارائه می‌کند و آن پلتفرم مشخص می‌کند که چه کسی با چه پارامترهایی و با چه میزان سودی، براساس توافق طرفین، وثیقه‌ای کاملاً معتبر ارائه می‌کند، ولیو آن توسط اسمارت کانترکت سنجیده می‌شود و فریز شدن آن انجام می‌شود، و براساس همان پروتکل تعریف می‌شود وام به متقاضی پرداخت شود. اینجا هیچ نهاد مالی نیست که نرخی را مشخص کند یا قانونی بگذارد که شما چه ‏طور وام بدهی یا وام بگیری؟ همه اینها با یک قرارداد هوشمند تعیین می‌شود، چیزی که توافق بین دو طرف است. چه کسی نظارت می‌کند؟ افرادی که داخل این زنجیره هستند، تایید یا رد می‌کنند و اصطلاحاً روی این فرآیند نظارت می‌کنند. همان‌طور که مثل بقیه وام‌ها مرسوم است، پرداخت اقساط صورت می‌گیرد و کاربر قسط خود را با میزان سودی که مشخص می‌کند پرداخت می‌کند. اگر قسطی پرداخت نشود یا کاربر بدقولی کند چه اتفاقی می‌افتد؟ اینجا هم در قرارداد نوشته و مشخص شده، از میزان وثیقه‌ای که کاربر دارد به همین میزان قسطی که پرداخت نشده یا بدقولی شده نقد می‌کند و بدهی وام‌دهنده را پرداخت می‌کند. خیلی راحت بدون اینکه هیچ پلتفرم واسطی قرار بگیرد دو نفر به نیاز خود می‌رسند، یک نفر خواست وام بدهد و یک نفر خواست وام بگیرد. اگر بخواهیم این فضا را با فضای متمرکز خودمان، چیزی که در بانک‌های سنتی هست مقایسه کنیم، می‌بینیم که چه‏ قدر اختلاف دارند. در فضای سنتی بانک‌ها یک پروسه وحشتناک از تشکیل پرونده، اعتبار سنجی، کسر از حقوق و چک و سفته دارند که این فرآیند شاید از یک هفته تا ۳۰ روز طول می‌کشد تا یک وام اعطا شود و بانک‌ها هزینه وحشتناکی بابت این قضیه می‌پردازند، هم هزینه اوپریشن و هم هزینه نیروی انسانی و در نهایت باز ممکن است اتفاقاتی بیفتد در قبال اینکه کاربر بدعهدی کند و قسط را پرداخت نکند و اینجا دوباره کسی که متضرر می‌شود بانک است.

در یکی از ارائه‌ها به عددی اشاره کردم و گفتم ۲۵۰ همت میزان معوقات بانکی ما است، دوستان بانکی گفتند که این عدد خیلی بیش‌تر از این حرف‌ها است، حول و حوش ۳۰۰ تا۴۰۰ همت میزان معوقات است، یعنی بانک وام پرداخت کرده، ولی نتوانسته وصول کند. تصور کنید این عدد کجاها می‌توانست کاربرد پیدا کند، چند بیمارستان و مدرسه یا فضای تفریحی می‌توانست ایجاد شود. راهکار چیست؟ قطعاً راهکار آن نیست که آخر هفته‌ها دستورالعمل بدهیم و محدود کنیم، چه فضای وام‌دهی را در قالب تسهیلات محدود کنیم وچه بانک مرکزی دستوالعمل بدهد مثل دستور‌العملی که جدیداً داد که عملاً می‌گوید وام ندهید. آقای لن تکی دیگر حق نداری وام بدهی. یا دستورالعملی که در قالب نئوبانک‌ها آمد، این نشان می‌دهد که با بازیگران این حوزه هیچ صحبتی نمی‌شود، هیچ بنچ مارکی نمی‌شود که در فضای غیرمتمرکز چه اتفاقی دارد می‌افتد؟ آنجا که هیچ نهاد نظارتی یا رگولاتوری وجود ندارد، چه کسی تصمیم می‌گیرد چه‌طور باید تعاملات مالی اتفاق بیفتد؟ کاری که ما در وِنسی داریم انجام می‌دهیم این است که از ترکیب فضای دی‌فای و سی‌فای راهکار جدیدی به بانک‌ها ارائه کرده‌ایم؛ راهکاری که بتوانند با وثیقه‌پذیری دارایی‌های دیجیتال کمی این فرآیندها را تسهیل کنند و هزینه‌های خود را پایین‌تر بیاورند و آن نوع پول را مدیریت کنند. آنجا چه اتفاقی می‌افتد؟ فرآیند شبیه همان فرآیند است، ما سعی کرده‌ایم یک جورهایی اصطلاحاً رگوله‌اش کنیم، به جای آن پروتکل پلتفرمی می‌آید که باید آن وثیقه دارایی دیجیتال را برای یک نهاد مالی، شامل بانک، موسسه مالی و اعتباری یا لیزینگ یا هر مورد دیگری ترجمه کند. کاربر یک دارایی را به پلتفرم ارائه می‌کند، پلتفرم وظیفه سنجش ریسک و ارزش آن را و اینکه براساس الزامات بانک مرکزی و الزامات رگولاتوری فرآیندی ایجاد کند که اصطلاحاً این وثیقه برای سیستم بانک ترجمه شود. این پلتفرم با توجه به قراردادی که با آن نهاد مالی دارد، کاربر را به نهاد مالی ارجاع می‌دهد و انگار ضامن آن کاربر پیش نهاد مالی می‌شود. نهاد مالی هم طبق مرسوماتی که دارد وام را اعطا کرده و فرآیند پرداخت اقساط اتفاق می‌افتد. در این مدل می‌توانیم بگوییم که شاید هزینه‌های بانک برای تشکیل پرونده و هزینه‌های نیروی انسانی در شعبه، عملاً خیلی کاهش می‌یابد. علاوه بر این، سرعت یا راحتی استفاده از این محصول هم می‌تواند برای کاربر خیلی بهتر باشد و شاید کمتر از یک ساعت کاری برای یک وام گرفتن صرف شود و فرایندی که می‌خواست در ۲۰ تا ۳۰ روز انجام شود با چند کلیک می‌تواند به انجام برسد و درنهایت به نظر من کل اکوسیستم سود می‌برد. یعنی هم بانک کمتر هزینه‌ می‌کند و هم کاربر از این بابت که خدمت بهتری گرفته، بیشتر رضایت دارد. ممنون که توجه کردید.

تقی‌پور: ضریب نفوذ رمزارزها؛ ایران در ۱۰ کشور اول

امیدوارم تا اینجای کار مطالب مورد توجه شما قرار گرفته باشد. هفته گذشته آماری را در مقاله‌ای مطالعه می‌کردم. این مقاله ر‌ا شرکت پنتا منتشر کرده بود؛ از شرکت‌های ایرانی فعال در حوزه رگولاتوری رمزارزها که رک تک دارد فعالیت می‌کند. خیلی جالب بود، ایران از لحاظ ضریب نفوذ رمزارزها در شمار ۱۰ کشور اول دنیا و حتی پنج کشور با ضریب نفوذ ۱۳.۴۶ هست که یعنی تقریباً از هر هشت نفر در کشور ما یک نفر به نوعی یک رمزارزی را خریداری کرده و تملک آن را دارد یا یک تجربه نزدیک با این فضای کریپتو داشته که این نشان می‌دهد که مثل خیلی از حوزه‌های دیگر کشور و مردم ما همیشه به حوزه‌های جدید علاقه‌مند بوده‌اند، حالا با یک قدرت ریسک بالایی که همیشه برای ورود به این بازارها نیاز هست. از اینجای بحث را می‌خواهیم در خدمت جناب آقای اینالویی از افراد متخصص و یکی از دوستان ما در حوزه بانک‌های دیجیتال باشیم تا کمی در مورد ریسک‌های این حوزه صحبت کنند. در کنار تمام جذابیت‌هایی که این حوزه دارد و در کنار تمام مزیت‌هایی که دوستان به آن ها اشاره کردند، طبیعتاً هر فضایی ریسک‌های متعلق به خود را هم دارد و نمی‌توانیم صرفاً به بیان مزیت‌ها بپردازیم.

اینالویی: بانک‌ها باهوشند!

من بانکدار دیجیتالم، همه شما هم بانکدارید. این بچه‌های دی‌فای آمده‌اند که ما را از نان خوردن بیندازند. می‌خواهند بانک‌ها را حذف کنند. همه هم می‌دانیم، اینکه سی‌فای و دی‌فای را با هم ترکیب می‌کنیم، درست است، ولی واقعیت این است که اینها می‌خواهند ما را حذف کنند. بیل گیتس جمله‌ای دارد که همه آن را می‌دانید: «بانکداری می‌ماند و بانک‌ها حذف می‌شوند»، کی این را گفته؟ ۱۵ یا ۱۶ سال پیش. پس چرا بانک‌ها حذف نشدند؟ به این دلیل که بانک‌ها باهوشند، خودشان را با تکنولوژی تطبیق می‌دهند. ما حذف نمی‌شویم، ما می‌توانیم خودمان را با تکنولوژی تطبیق بدهیم. تمام آن مشکلات سیستم بانکداری متمرکز را که آقای تقی‌پور به خوبی توضیح دادند که دی‌فای می‌تواند حل کند، درست است. ترند تکنولوژی هم به سمت توزیع‌شدگی می‌رود، این هم درست. مثال آن را هم که آقای وطنی زد، گفت من این سامانه و سیستم را پیاده کرده‌ام و تسهیلات می‌دهم، پس چرا الان بانک‌ها از سیستم متمرکز به سمت سیستم غیرمتمرکز تغییر مسیر نمی‌دهند؟ سوال اینجاست، پس داستان به این سادگی‌ها نیست، حتماً مسائل و مشکلات زیادی هست که این تغییرات انجام نمی‌شود. هنوز دی‌فای و سیستم‌های غیرمتمرکز در سیستم‌های بانکداری جهان با مشکلات زیادی روبه‌رو هستند. در پنل‌هایی که تا به الان در جاهای مختلف در نظام‌های پرداختی داشتیم، بیشتر از مشکلات نظام‌های پرداخت سخن گفته بودیم، بعد راهکارهای دی‌فای را هم برای آن توضیح داده بودیم، اما به ریسک‌ها نپرداخته بودیم. فکر می‌کنم اولین بار است که فرصتی به ما داده‌اند تا بتوانیم در مورد ریسک‌های دی‌فای صحبت کنیم.

یکی از ریسک‌های مهم دی‌فای ریسک قراردادهای هوشمند است. قرارداد هوشمند چیست؟ یک کد نرم‌افزاری است. ذاتاً هر کد نرم‌افزاری امکان هک شدن دارد، ماهیت نرم‌افزار است. پس قرارداد هوشمند به خودی خود ریسک محسوب می‌شود. می‌توان در قرارداد هوشمند تغییراتی ایجاد کرد، قراردادهای هوشمند کد هستند، می‌توانند اشتباه نوشته شده باشند. توسط انسان‌ها نوشته شده‌اند و در این زمینه مشکلاتی هست. نمونه‌های زیادی داریم که قراردادهای هوشمند هک شده‌اند و مشکلاتی داشته‌اند. یکی در سال ۲۰۱۶ میلادی بود به یک وی‌.سی حمله می‌شود و ۱۴درصد کل اترهای موجود در آن زمان را هک می‌کنند، به این دلیل که در آن کد دو خط جابه‌جا بوده است، یعنی هکر می‌خواسته مکرر بردارد، این اول برمی‌داشته و بعد چک می‌شده که آیا تو می‌توانی برداری یا نه، کافی بوده این دو خط با هم جابه‌جا نشده بود و این پیش نمی‌آمد. پس نگاه کنید که این مشکلات هست، یعنی ما با این مشکلات هک شدن مواجهیم. نکته دیگر مشکلی است که سیستم‌های دی‌فای دارند که خطری به اسم ریسک اوراکل دارند. من این را در لیست ریسک‌ها نیاوردم، اما معنی آن این است که شما گاهی برای اینکه در دی‌فای استفاده کنی، از سیستم‌های بیرونی اطلاعات می‌گیری، مثلاً از یک صرافی که ممکن است در خارج از شبکه است قیمت بگیرید و به این اوراکل می‌گویند که از سیستم بیرونی است. از آن قیمت بگیری که بتوانی نرخی را در شبکه خود مشخص کنی. حالا اگر کسی آن شبکه بیرونی را به هر دلیلی دستکاری کند و با نرخ بازی کند یا عرضه زیاد انجام دهد یا تقاضای زیاد ایجاد کند، ممکن است که در دی‌فای شما هم اثر بگذارد، این یک ریسک.

ریسک حاکمیتی، البته در ذات این ریسک بحث ۵۱ درصد کنترل شبکه هست. اگر کسی بتواند ۵۱ درصد کنترل شبکه را به عهده بگیرد، می‌تواند کارهای زیادی انجام دهد. اینجا منظور از حاکمیت، بحث حاکمیت توکن است، کسی که ۵۱ درصد شبکه را بگیرد و البته شبکه بلاکچین برای جلوگیری از این مشکل راهکارهای مختلفی دارد، یعنی اجازه نمی‌دهد که افراد بتوانند ۵۱ درصد را در اختیار بگیرند. چه‌طور این انجام می‌شود؟ به‌خاطر اینکه انرژی زیادی نیاز خواهد بود و این انرژی غالباً حتی در اختیار یک کشور هم نمی‌تواند قرار بگیرد، اما یک جاهایی باگ‌هایی داشته‌ایم که الان نمونه‌های آن هست. مثلاً در بعضی از این پلتفرم‌ها و پروتکل‌ها رای حاکمیتی دارید، در بعضی از این پلتفرم‌ها اجازه می‌دهند شما رای حاکمیتی را خرید و فروش کنید. اگر کسی بتواند رای حاکمیتی بخرد که نمونه آن را داریم، نمونه آن یک پلتفرمی ۹درصد در اختیار دولوپرها بود، یک کسی شروع به خرید و فروش کردن و تا ۳۳ درصد خرید، بعد دستور داد که اسمارت کانترکتر ران شود، اسمارت کانترکتر ران شد و ایشان توانست ۱۱.۸ میلیارد دلار پول را در یک پلتفرم بفروشد. این مشکل هست. دی‌فای هنوز با اینها مواجه است، پس باید هنوز این مسائل را حل کند تا بتواند جای ما را بگیرد.

مقیاس‌پذیری؛ الان تی.پی.اس روی بیت کوین حدود ۷ است، تی.پی.اس روی اتریوم-۱ حدود ۱۵ تا ۳۰ بوده، مقایسه کنید با تی.پی.اس ویزا. تی.پی.اس ویزا ۶۵ هزار است، ۶۵ هزار تراکنش در ثانیه، ۷ تراکنش و ۳۰ تراکنش کجا، ۶۵ هزار تراکنش کجا. برای همین بود که پروژه اتریوم-۲ استارت خورد، گفتند اتریوم-۲ بیاید با راهکارهای فنی و تکنولوژی تی.پی.اس را بالا ببرد. انتظار هم این است که در اتریوم-2 تی.پی.اس به ۱۰۰ هزار برسد. منتها یک مشکل اساسی در اینجا وجود دارد، تمام پلتفرم‌های بلاکچینی سه پارامتر اصلی دارند، سرعت و متمرکز نبودن و امنیت، هیچ پلتفرمی نبوده که بتواند هر سه را بهینه کند، معمولاْ دوتا از پارامترها را می‌شود بهینه کرد. بنابراین اگر ما به سمت مقیاس‌پذیری می‌رویم تا سرعت را بالا ببریم، حتماْ یا باید به سمت تمرکز برویم یا امنیت ما کم شود. این یک چالش جدی است، هنوز این مشکل در بلاکچین حل نشده، این مقیاس‌پذیری درست است که اطلاعات زیادی را در اختیار قرار داده و اتریوم بوده، اما یک جاهایی ما را به سمت تمرکز برمی‌گرداند.

ریسک‌های نگهداری؛ حالا دیگر اگر آن آمار را بپذیریم که ۱۳ درصد مردم ایران خرید و فروش رمزارز انجام می‌دهند، اینجا که جامعه تخصصی است شاید نیمی از افرادی که اینجا باشند درگیر این باشند. شما کلیدهای خصوصی خود را کجا نگهداری می‌کنید؟ یا خودتان روی هارد یا فلش نگه می‌دارید، یا جایی یادداشت می‌کنید. بالاخره یک جایی باید حفظ شود، یک راهی برای آن باید پیدا کنید. آن داستان معروف را شنیده‌اید که طرف کلید خصوصی خود را گم کرده بود، در نیویورک تایمز دو سه سال پیش گفتند، رمز آن را فراموش کرده بود، ۲۲۰ میلیون دلار ارزش آن بود، می‌توانست ۱۰ بار رمز آن را بزند، ۸ بار زده بود ناموفق بود و هنوز جرئت نمی‌کند آن دو بار دیگر را بزند. یا کسی که هارد دیسک خود را گم کرده و چند صد نفر استخدام کرده بود که در سطل آشغال‌ها بگردند چون میلیون‌ها دلار بیت کوین در آن هارد دیسک بوده است، کلید خصوصی را در هارد نگه داشته بود که بعد قاطی زباله‌ها شده بود. یک راه هم این است که کلیدهای خصوصی را پیش خودتان نگه ندارید، این را بین خودتان و نفر دومی تقسیم کنید که اگر یک موقعی هم گم کردید به طریقی قابل بازیابی باشد. یا می‌توانید به یک ترت پارتی بسپارید، می‌توانید بگویید که آقای صرافی کلید خصوصی من را تو نگهدار، اما اگر آن صرافی هک شود تمام دارایی دیجیتال شما بر باد رفته است. درست است که صرافی‌ها معمولاْ به اینترنت وصل نیستند و کلید خصوصی را بیرون نگه می‌دارند، اما به هر صورت با خطر این ریسک مواجه هستیم و ممکن است از بین برود و همه دارایی دیجیتال در یک آن بر باد رود. بحث بیمه هم هست، ولی به هر صورت همیشه با این ریسک مواجهیم.

ریسک زیست محیطی مهم است. الان مهم شده چون جامعه روی آن به شدت حساس شده است. بالاخره هزینه تراکنش در بلاکچین با سوخت فسیلی جبران می‌شود، یعنی انرژی مصرف می‌کند. وقتی اتریوم دو آمد انتظار این بود که مصرف انرژی کاهش پیدا کند، اما کاهش پیدا نکرد و بلکه افزایش پیدا کرد. این هم یک دغدغه جدی برای این حوزه است. هنوز راهکارهای سازگار با محیط زیست وجود ندارد، بنابراین می‌دانید هرجایی که انرژی ارزان است، ماین می‌کنند و مبادله می‌کنند. فکر می‌کنم چیزی حدود ۱۴ درصد مبادلات تراکنش‌های بلاکچین در ایسلند است که یک کشور سرد است، به‌خاطر اینکه مصرف انرژی در آنجا مهم است.

ریسک آخر ریسک رگولاتوری است. می‌خواهم کمی روی این وقت بگذارم، بالاخره بچه‌های بانک مرکزی هم شاید باشند. اولین سوال این است که چه کسی رگولاتور حوزه رمزارز است؟ شما بانکی هستید، شاید بگویید بانک مرکزی، اصلاْ چنین چیزی نیست. بانک مرکزی فقط در حوزه ریال دیجیتال است که می‌تواند رگولیشن انجام دهد. هنوز در دنیا مشخص نیست رگولاتوری این حوزه را چه کسی باید به عهده بگیرد. این یک مشکل اساسی است. ما هم هنوز در کشورمان نمی‌دانیم. قاعده و قوانین آن که هنوز در مجلس هم تصویب نشده است و ما هنوز نمی‌دانیم رگولاتور کیست؟ با چه کسی باید صحبت کنیم؟ بانک مرکزی می‌تواند به بانکی‌ها بگوید که شما اجازه ندارید رمزارزها را در سیستم بانک بپذیرید، اما نمی‌تواند فضای بیرون از بانک را رگوله کند، دست بانک مرکزی نیست. معلوم نیست رگولاتور آن کیست، فقط مشکل ما هم نیست، مشکل خیلی‌ها هست. در بعضی از جاها رعایت قواعد ضدپولشویی و احراز هویت را برای پلتفرم‌های بلاکچینی از جمله دی‌فای اجباری کرده‌اند، مثلاْ در ایالات متحده برای بعضی از پلتفرم‌ها این کار شده است. این نشان دهنده این است که اینها کمی نگرانند که این معاملات به دارک وب برود و ممکن است مشکلاتی در آن حوزه‌ها پیش بیاید. این نکته مهم است که بالاخره کسی باید از این فضاها مراقبت کند، اگر نکند ممکن است که از جای دیگری سردربیاورد. اما اینجا سوالی هست، شما فکر می‌کنید که رمزارز کالا است یا پول؟ این جای بحث دارد، هنوز اقتصاددانان هم روی آن بحث می‌کنند. اگر کالا باشد، دیگر قواعد پولی بر آن حاکم نیست، پولشویی و ضدپولشویی و احراز هویت و اینها مطرح نیست. اما اگر پول باشد بحث دیگری است. بنابراین هنوز در این موضوع که رمزارز را یک دارایی از جنس کالا ببینیم یا از جنس پول، بحث هست و هنوز هم تمام نشده، ولی نتایج آن می‌تواند در بحث ما خیلی تاثیرگذار باشد که مشخص کنند چه کسی رگولیشن را باید به عهده بگیرد. بحث‌ مالیاتی خیلی سنگین است. وضعیت مالیات این تریدهایی که انجام می‌شود چگونه است؟ اصلاْ وقتی دو نفر معامله می‌کنند و واسطه و بانکی وجود ندارد، من همین‌جا نشسته‌ام با آقای امینی یک پولی را جابه‌جا می‌کنم، از کیف پول خودم به کیف پول آقای امینی، مالیاتی این وسط هست؟ اصلاْ چگونه این باید تریث شود؟ نظارت بر سیستم‌های غیرمتمرکز بسیار پیچیده است. این نقطه ضعف تمام سیستم‌های متمرکز است که نمی‌توانند بر این سیستم‌ها نظارت کنند. مشکل رگولیشن در کشور ما هم همین است، توانایی نظارت بر سیستم‌های غیرمتمرکز را ندارند، برای همین هر کاری می‌کنیم آخر سر ترکیب متمرکزی می‌سازیم. نمونه آن جاهای دیگر هم بوده است، مثلاْ از بعد حاکمیتی پنل شاپرک را من گوش کردم کسی اشاره نکرد، کی گفته که همه تراکنش‌ها باید از زیر نظر رگولاتور رد شود؟ فقط برای اینکه بتوانند نظارت کنند. چرا رگولاتورها با این پلتفرم‌ها سر سازگاری ندارند؟ چون نمی‌توانند بر آنها نظارت کنند. اگر می‌توانستند نظارت کنند باز مفری بود و می‌توانستند مقداری بیشتر تعامل کنند، الان راهی برای نظارت بر آن وجود ندارد. اصلاْ آیا بانک می‌تواند رمزارز نگهداری کند؟ در حال حاضر جوابی ندارد. از نظر من بانکدار فعلاْ نه، چون بانک مرکزی مطمئناْ تا زمانی که قسمت بانکی آن را رگوله نکند این اجازه را نمی‌دهد. بنابراین اصلاْ این که بانک بتواند این کار را بکند یا نکند هنوز جای سوال دارد. ببینید چه‌قدر کار دی‌فای‌ها سخت است، یعنی حالا بیایند جای ما را بگیرند در جایی که ما هم سفت و سخت موضع گرفته‌ایم.

اما نکته آخری که می‌خواهم بگویم این است که اگر رگولیشن خیلی سفت و سخت باشد، بچه‌های وزارت اقتصاد هم ادعاهایی در این زمینه دارند و می‌گویند رگولیشن برعهده ماست. اگر رگولیشن خیلی سفت و سخت باشد این نوآوری‌ها حتماْ از مرزهای ما خارج می‌شود، شک نکنید، نوآوری‌های فراوانی که می‌تواند در این صنعت صورت بگیرد. مشکلاتی را که آقای تقی‌پور فهرست کردند هم می‌توانیم رفع کنیم. این پلتفرمی که آقای وطنی توضیح دادند، این تکنولوژی که ممکن است خیلی زودتر از ۲۰۵۰ سراغ ما بیاید، این نوآوری‌ها از مرزها فرار می‌کنند. از آن طرف اگر رگولیشن خیلی شل باشد، خیلی آشفته باشد، چه اتفاقی می‌افتد؟ آن موقع حق مصرف‌کنندگان ضایع می‌شود. کسانی که این پلتفرم‌ها را دارند ممکن است در حق مصرف‌کنندگان ظلم کنند و اینها را استثمار کنند و کارمزدهای آنچنانی بگیرند. بنابراین کسی که رگولاتور این حوزه است و هنوز نمی‌دانم کیست، باید نقطه تعادل را پیدا کند؛ نقطه تعادل بین یک رگولیشن سفت و سخت و یک فضای آشفته. البته من بررسی کردم، به لحاظ فنی خیلی پیچیدگی دارد. امیدوارم روزی ما اینجا بنشینیم، دوباره با هم گپ بزنیم و بگوییم که ترکیبی بین دی‌فای و سیستم بانکی پیدا کرده‌ایم، به قول آقای مهندس بتوانیم خدمات غیرمتمرکز را در سیستم‌های بانکی با هم ترکیب کنیم. خیلی متشکرم.

تقی‌پور: امید به آینده

ممنون از همه دوستان. همین‌طور که جناب آقای اینالویی اشاره کردند، امیدواریم تکلیف مباحث مربوط به دی‌فای در کشور ما تعیین شود. خیلی از استارتاپ‌ها، جوانان و افراد متخصص در این حوزه مشغول کارند و به آینده‌ای امید دارند که بتوانند این خدمات را به دست مردم و موسسات مالی برسانند و این خودش هم محرکی برای چرخه اقتصاد کشور و هم برای حوزه کارآفرینی و حوزه استارتاپی کشور است که توجهات زیادی به حوزه دی‌فای اختصاص داده است. ممنون از همه شما.

خاطرنشان می شود که محتوای این نشست به همراه ۱۵ نشست دیگر برگزار شده در نهمین نمایشگاه تراکنش ایران، به زودی در قالب کتاب”گفتگوی متخصصان” تدوین و در اختیار علاقمندان قرار می‌گیرد.

نهمین نمایشگاه تراکنش ایران به مدت ۳ روز، از ۱۸ تا ۲۰ دی‌ماه ۱۴۰۲ برگزار شد. این دوره با استقبال حدود ۱۲ هزار نفر از مدیران، متخصصان و فعالان فناوری های مالی، ۱۷ نشست تخصصی،۶۰ کارگاه معرفی محصول، دهها نشست‌ گفتگوی B2B، با حدود ۱۰۰ سخنرانی و با همراهی ۲۰۰ عضو کمیته علمی و داوری و ۳ جشنواره تخصصی و ..، میزبان اکوسیستم صنایع مالی، بانکی، پرداخت و فناوری بود.

گفتنی است، دهمین رویداد تراکنش ایران با موضوع محوری “آینده با هوش است” دی ماه ۱۴۰۳ با برنامه های متنوع و مختلفی میزبان اکوسیستم صنایع مالی، بانکی، پرداخت و فناوری ایران و سایر کشورها خواهد بود.

گزارش تصویری نشست تخصصی ”DeFi و دنیای پر جاذبه رمز ارزها”

تیزر نشست تخصصی ”DeFi و دنیای پر جاذبه رمز ارزها”

IMG_5575

گزارش تصویری از تراکنش نهم ایران

Facebook
Twitter
LinkedIn
Telegram
[avans-post-rate] [avans-share-page title='لینک کوتاه و معرفی مطلب برای اشتراک گذاری ']

لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

رویداد ها ...