لطفی با برشمردن ۱۰ بعد بانکداری دیجیتال و ناهماهنگی ابعاد آن با یکدیگر، گفت: در فرهنگ مدیرانمان بانکداری دیجیتال را بانکداری ای می بینیم که یک لایه نئوبنک بیاید و خدمات جدیدی ارائه دهد، در حالیکه در تعریف فعلی بانکداری دیجیتال، بانکداری ای است که از تحلیل بیگ دیتاها و هوش مصنوعی برای بهبود خدمات بانکی و خلق ارزشهای جدید استفاده میکند. حکیمجوادی نیز به این موضوع پرداخت که نوآوری یعنی محصول جدید ارائه دادن. تقلیدی نیست، ما باید این مسئله را در فرهنگ سازمانی خودمان جا بیندازیم. خواهش من این است که ما وقتی داریم به این موضوعات فکر میکنیم، خیلی عمیقتر وارد شویم. یعنی دچار یکسری مدگرایی و چشم و همچشمی برای بحثهایی نشویم که در زمینه نوآوری و طرحریزی تحول دیجیتال برای مجموعههایمان داریم.
بزرگمهری با اشاره به بیثباتی مدیریت هلدینگهای بانکی، یادآور شد کلمه موبایل به معنای در حال حرکت است، اما موبایل بانک ما اسیست صوتی ندارد، اگر نگاهی به کشورهای همسایه بیندازید این آپشن را دارند. ما چرا نداریم؟ چون همیشه در بانک بودهایم و آنجا ماندهایم و مشتری آمده و گفته ممکن است به من تسهیلات بدهید و ما هم گفتهایم باید بررسی کنیم … حسینی نیز با یادآوری اینکه ما دنبال چند ابزار یا خدمت موبایلی نبودیم؛ بلکه دنبال تحول دیجیتال بودیم، گفت: تحول دیجیتال وقتی اتفاق میافتد که بتوانیم شیفت پارادایمی در ذهن ها، فرآیندها و تکنولوژی ببینیم. مهاجرت پارادایمی به سادگی اتفاق نمیافتد، بلکه به زمان نیاز دارد و این مهاجرت پارادایمی باید در هر سه راس مثلث پی.پی.تی اتفاق بیفتد.
شرکت فناوری اطلاعات ناواکو اسپانسر نشست نقد و ارزیابی بانکها در مسیر تحول دیجیتال بود که گزارش مشروح سخنرانیهای این نشست را میخوانید:
لطفی: ناهماهنگی اجزای بانکداری
موضوع نشست «نقد و ارزیابی بانکها در مسیر تحول دیجیتال» است و قرار است به نقد اکوسیستم بانکداری دیجیتال کشور بپردازیم. امیدواریم پرداختن به این موضوعها بتواند آینده بانکداری دیجیتال کشور را تبیین کند. من ابعاد بانکداری دیجیتال کشور را در ۱۰ بعد (دایمنشن) تعریف کردهام و فکر میکنم این موضوع خارج از این ۱۰ بعد نباشد؛ بحث نوآوری، فناوری، امنیت سایبری، تجربه مشتریان و روشهای پرداخت دیجیتال، مقررات و رگولیشن، آموزش نیروی انسانی، همکاری بینالمللی، دسترسی و زیرساخت برای بانکداری دیجیتال، تأثیر تحریمها و چالشهای فرهنگی. در ادامه دوستان را دعوت میکنم که انشاءالله در این بحث با همدیگر به گفتگو بنشینیم.
در آغاز باید نگاهی بیندازیم به بانکداری کشورمان و ببینیم این بانکداری هنوز دیجیتال است یا خیر؟ ما در لایههای بانکداری دیجیتال به سه لایه برمیخوریم: لایه اول بانکداری الکترونیک است که از دهه ۱۹۷۰ میلادی آغاز شد و تا دهه ۱۹۹۰ ادامه داشت. بانکداری دیجیتال از دهه ۱۹۹۰ شروع شد و تقریباً تا سال ۲۰۱۰ ادامه پیدا کرد و در سطح بینالمللی از سال ۲۰۱۰ بانکداری مبتنی بر فایننشال تکنولوژی و ونستک آغاز شد. اکوسیستم بانکداری دیجیتال ما، در واقع یک اکوسیستم ناقص است؛ چرا که در این فضا آن ۱۰ بعدی که عنوان کردم با هم هیچ هماهنگی ندارند. به این معنا که ما در زمینه نوآوری و فناوری بهطور جزیرهای عمل میکنیم، در زمینه امنیت سایبری نیز. امنیت سایبری را مختص بانکداری دیجیتال نمیدانیم و این امر خود چالشهایی پدید آورده است که بعداً به آن خواهیم پرداخت.
در مورد حوزه شخصیسازی خدمات بانکی برای مشتریان، روشهای پرداخت و زیرساخت پرداخت، اینتیگیلیتی وجود ندارد و اجزای این اکوسیستم هماهنگ با یکدیگر کار نمیکنند. ما بانکداری دیجیتال را در فرهنگ مدیرانمان بانکداری ای می بینیم که یک لایه نئوبنک بیاید و خدمات جدیدی ارائه دهد، در حالیکه در تعریف فعلی بانکداری دیجیتال، بانکداری ای است که از تحلیل بیگ دیتاها و هوش مصنوعی برای بهبود خدمات بانکی و خلق ارزشهای جدید استفاده میکند. در ادامه بحث از آقای دکتر حکیم جوادی شروع کنیم و مباحث ایشان را بشنویم.
حکیم جوادی: نوآوری، تقلیدی نیست
موضوع صحبت من بحث تاثیر نوآوری در تحول دیجیتال است که به بانکداری دیجیتال مرتبط می شود. ما در یکی از صنایع بسیار پرچالش فعالیت می کنیم که نوآوری در آن به شدت تاثیر دارد. اگر بخواهیم صنایع را براساس شدت تاثیر نوآوری در آن ها رتبه بندی کنیم، بدون شک صنعت بانکداری در رتبه های اول این رنکینگ خواهد بود. بنابراین ما باید به شدت متوجه تغییرات اطراف خودمان باشیم.
از نوآوری تعریفهای زیادی ارائه شده است، اما تعریفی دیدم که مخصوصاً برای نوآوری در بانکها از همه تعاریف دیگر نزدیکتر است و نوآوری برای بانکها را اینگونه تعریف میکند که نوآوری استفاده از هر فرصتی برای تغییر موفقیت در آینده نزدیک برای بانک است. یعنی ما حتی اگر یک لحظه غافل شویم ممکن است یک فرصت را از دست بدهیم. چرا؟ چون در دنیایی به سر میبریم که نام آن را دنیای ووکا میگذارند؛ دورانی پر از نوسان و عدم قطعیت و از موضوعات پیچیدهای که اکنون در این حوزه وجود دارد و نهایتاً به این برمیگردیم که ما در فضای مبهمی داریم زندگی میکنیم.
شاید امروز مدیران بانکهای بزرگ در دنیا هنوز خودشان نمیدانند در آینده نزدیک در کجا قرار میگیرند و دلیل آن هم حضور در چنین فضایی است. اکنون شما تصور بفرمایید چه عواملی باعث میشود این اتفاقات بیفتد؟ آیا فقط بانکها با همدیگر رقابت میکنند؟ من فکر میکنم اگر فقط رقابت بین بانکها بود کار خیلی سادهتر بود، امروز تکنولوژیهای بزرگ روز دنیا رویکردشان به سمت بانک و بنکینگ است و عملاً وارد این حوزهها میشوند و شدهاند و عملاً فینتکها و استارتاپها و انواع و اقسام تِکها وارد این حوزه شدهاند. این خطری جدی برای بانکهاست. از طرف دیگر انتظارات مشتریان سخت در حال افزایش است. بحث دیگر هم از جمله بحثهایی است که به رگولیشن برمیگردد. این امر فقط شامل کشور ما نمیشود، بلکه همه جای دنیا وجود دارد. رگولیشن باعث افزایش شدید این عدم قطعیت، نوسانات و گنگ بودنها میشود. در اینجا راهکار چیست؟ آیا باید بنشینیم و شاهد باشیم که مجموعههایمان رو به نابودی میروند، یا اینکه باید وارد این حوزه بشویم و بهطور خیلی جدی با اتخاذ استراتژیهای مختلف و طرحریزی سعی کنیم این فضا را تغییر دهیم. بدون شک، نوآوری یکی از راهحلهای بسیار موثر برای برونرفت از این مسائل است. خیلی از جاهای دنیا در حوزه بانکداری دیجیتالی وقتی طرحریزی میکنند، بحث نوآوری را بهعنوان یکی از اصول اساسی طرحریزیشان بهکار میبرند؛ چیزی که شاید امروز در کشور ما شروع شده باشد.
وقتی مطالعه میکردم متوجه شدم اکثر بانکهای بزرگ و کوچک و خصوصی ما به سمت ایجاد مراکز نوآوری رفتهاند. آیا این نگاه و اپروچ موثر و مفید بوده و یا خواهد بود یا خیر؟ قطعاً احساس و سنسی است که اتفاق افتاده است و قطعاً باید این عمل را خیلی جدی پیگیری کنیم. متاسفانه گاهی اوقات این مفاهیم را خیلی خوب میگیریم، ولی هیچ وقت نمیبینیم در اجرا همه مسائل با همدیگر لحاظ بشوند. نوآوری در وهله اول نیاز به فرهنگسازی دارد، ما در نوآوری و در بخش فرهنگسازی، شناسایی و رشد استعدادها را مد نظر داریم یا خیر؟ اگر مرکز نوآوری ایجاد میشود و یا هر اتفاقی میافتد و مجموعههایی ایجاد میشود، در سطح بالای بانکداری اتفاق میافتد یا در تمام لایههای بانک رسوخ پیدا کرده است؟ این نگاه که تغییر کرده و ماین ستی که دکتر محمدی دیروز به آن اشاره داشتند، آیا به درستی اتفاق میافتد یا خیر؟ این فرهنگسازی چگونه اتفاق میافتد که بانکی نوآور است یا خیر؟ آیا اینکه من محصول تقلیدی بانکی دیگر را بیاورم و برای اینکه در آن رقابت عقب نمانم، شبیه همان را درست کنم، کافی است؟ یا اینکه امروز مشتری دیگر به دنبال محصول نیست، بلکه به دنبال تجربه است، تجربه خوب به مشتری دادن از موضوعات جدی است که ما خیلی کم به آن توجه کردهایم. البته بانکهای دیگر این کار را انجام دادهاند.
یکی از مشکلات دیگری که بانکها در طرحریزی استراتژی برای بانکداری دیجیتال یا در نقشه راه (رود مپی) که بانکها برای دیجیتالی شدن ترسیم میکنند، زمان زیادی است که میگذارند. در دو بانک قبلی که ما داشتیم این کار را انجام میدادیم، چانهزنی خیلی جدی داشتیم که آیا این را سه ساله یا پنج ساله و یا ده ساله ببینیم؟ بحث این بود که کمتر از پنج سال نمیشود این کار را انجام داد، درحالیکه سانتاندر بهعنوان اولین و نوآورترین بانک دنیا از سال ۲۰۲۲ میلادی طرح استراتژیکی خود را برای دیجیتالی شدن برنامهریزی میکند و قرار است تا سال ۲۰۲۵ تمام شود و در یکسال گذشته بحث بانکداری هستهای را مطرح میکند و با تعریف بانکداری هستهای، تحولی در آن حوزه ایجاد میکند، این تحول چیست؟ نوآوری در کجا خود را نشان میدهد؟ نوآوری در جای بزرگی بروز میکند که رتبه اول را در نوآوری در دنیا بازی میکند. نتیجهاش این میشود که ۱۶۴میلیون مشتری را پاسخ میدهد و ۹۰درصد آن بر روی بستر کلاب اتفاق میافتد و ۷۰درصد انرژیای را ذخیره میکند که تا الان صرف میکرده است. اینها همان نوآوری هستند، نوآوری یعنی محصول جدید ارائه دادن. تقلیدی نیست، ما باید این مسئله را در فرهنگ سازمانی خودمان جا بیندازیم. خواهش من این است که ما وقتی داریم به این موضوعات فکر میکنیم، خیلی عمیقتر وارد شویم. یعنی دچار یکسری مدگرایی و چشم و همچشمی برای بحثهایی نشویم که در زمینه نوآوری و طرحریزی تحول دیجیتال برای مجموعههایمان داریم.
خوشبختانه همین نگاه که خیلی تغییر کرده است و اپروچی که وجود دارد برای اینکه ما مسیر خود را از فینتکها جدا نکنیم، به سمت مجموعههای نوآور برویم و سرمایهگذاری کنیم، خوب است. البته من آماری در کشور ندیدم و خیلی دوست دارم بانک مرکزی آماری بدهد از اینکه سرمایهگذاری ما در حوزه فینتک در دو، سه سال گذشته چهقدر بوده است؟ رنکینگ جهانی برای سه کشور اول دنیا، یعنی چین، آمریکا و هند رشد حداقل ۴۰درصدی در این حوزه نشان میدهد. آخرین بار که من رنکینگ را دیدم که در سال ۲۰۲۰ میلادی منتشر شده بود و از آن به بعد را ندیدهام. خود آمریکا هشت میلیارد دلار در حوزه فینتکها سرمایهگذاری کرده است و چین هم ۱۰ میلیارد دلار. برزیل و تعدادی دیگر از کشورها هم همینطور. بنابراین ما از این نظر خیلی عقب هستیم. ما در حوزه مجموعههای سرمایهگذاریهای جسورانه و وی.سی.هایمان چهقدر موفق بودهایم و چه پروژههایی از آن به نتیجه رسیده است و دولت چه حمایتهایی را در این حوزه انجام داده است؟ این مسائل هم از سری مسائلی هستند که ما قطعاً باید در تحول دیجیتال خودمان به آن بپردازیم.
از سال ۱۳۹۶ هجری شمسی در پایهگذاری احتمالاً اولین سند بانکداری دیجیتال حضور داشتم و با کمک همکاران اسناد زیادی را مرور کردیم، شاید بیس از ۳۰۰۰ مدارک در آن مقطع بررسی شد تا بتوانیم ساختاری برای طرحریزی تحول دیجیتال و بانکداری دیجیتال نرسیم کنیم. ولی بعد از تجربهای که داشتم و بخشی از پیادهسازی تحول دیجیتال، به موضوع خیلی مهمی پی بردم که هسته اصلی این همان تغییر ماینست و بحث نوآوری است. یعنی اگر بانکی به دنبال نوآوری نباشد عملاً موفق نخواهد بود، این نوآوری برای چیست؟ میگویند بانکها به پنج دلیل باید به سراغ نوآوری بروند. یک مورد آن همان رقابتی است که همه ما شاهد آن هستیم و این رقابت داخلی نیست، بین ما و فینتکها، بین ما و مجموعههای بزرگ هایتِک دنیا ست و بین ما و بخشهای نظارتی، بین ما و مشتریان و خیلی بحث های دیگر است
اشتباه مصطلح ما ممکن است این باشد که نوآوری را فقط در تکنولوژی میبینیم، بانکهای ما در حال سرمایهگذاری بر روی تکنولوژی هستند. وقتی داشتیم یک مرحله را از حالت دستی به اتومیشن تبدیل میکردیم، متوجه شدیم خیلی از مشکلات ما در بانک در حوزه فرآیندها است و در اصل خود نوآوری در فرآیند است، ما برای نوآوری فقط نباید به دنبال تکنولوژی و طراحی تکنولوژی و استفاده از ابزارهای تکنولوژی برویم باید بررسی کرد کدام قسمت از فرآیندهایمان مشکل دارد که باید بررسی شود، مقاومت شدید در تغییر فرآیندها به شدت در بانکها ملاحظه میشود و دلایل هم معمولاً دلایل قانونی است، از قبیل اینکه نکند فردا دچار مشکل بشوم. بانکهایی موفق بودند که توانستند این سد را پشت سر بگذارند. خوشبختانه در کشور خودمان هم داریم، البته این بانکها عموماً بانکهای خصوصی هستند که از اختیار بیشتری برای یکسری تصمیمگیری برخوردارند. بحث دیگر این است که ما باید روزانه به نیازمندیهای مشتریان بپردازیم و طبق تجربه مشتری پیش برویم که در این زمینه هم نیاز به نوآوری داریم و بدون نوآوری انجام این کار امکانپذیر نیست.
علاوه بر اینها، اصولاً یکی از مسائل جدی بانکها این است که در مقابل ریسک حساسند و باید بتوانند ریسکهایشان را کاهش دهند. امروزه بخش قابل توجهی از نوآوری در دنیا به مباحث مربوط به کاهش ریسک بازمیگردد و میشود گفت محصولات نوآورانه در قالب کاهش ریسک به بانکها ارائه میشود. و از همه مهمتر بحث ایجاد جریان درآمدی جدید، یا درآمدهای غیرمشاع برای بانک است که این هم برمی گردد به بحثهای نوآوری و بخشی از آن هم به فرآیندها و بخش کسبوکار بازمیگردد. ما به تازگی وارد سال ۲۰۲۴ میلادی شدهایم و بد نیست ترندهایی این حوزه را با همدیگر مرور کنیم و ببینیم بیشترین پیشرانهای حوزه نوآوری در حوزه بانکها در این سال چیست؟ اولویت اول پیشرانهای نوآوری که اکنون در سال ۲۰۲۴ مطرح است و در کشور ما هم در این زمینه نهضتی شروع شده است، بحث هوش مصنوعی و استفاده از هوش مصنوعی در این حوزه است. از این جهت که ۲۳ درصد، تاثیرگذاری آن را در این حوزه مطرح کردند. موضوع دوم بانکداری باز است که بانکداری باز هم خوشبختانه در کشور ما شروع شده و پلتفرمهای خیلی خوبی الان راه افتاده است. هرچند مقاومت بانکها زیاد بود و الحمدلله مقاومت بانکها شکسته میشود و اگر قرار است ما روابط مان را با فینتکها و نوآورها و همه مجموعهها افزایش دهیم و توسعه دهیم چارهای جز این نداریم که حوزه پلتفرمهای بانکداری باز خود را توسعه دهیم و اجازه بیشتری دهیم. چون اگر ما راجع به اوپن اینوویشن و نوآوری باز صحبت میکنیم این مسیر از طریق بانکداری باز میگذرد. موضوع خیلی جالبی را دیدم که میگویند بانکداری باز در سال ۲۰۲۴، حدود ۱۹درصد بر نوآوری بانکها تاثیر خواهد گذاشت.
موضوع بانکداری بیش از حد شخصی یا هایپر پرسنلایز بنکینگ هم طرح شده است. ما تا به حال بانکداری شخصی و شخصیسازی بانکها را خیلی شنیده بودیم، ولی میگویند این هم بسنده و کافی نیست، ما باید به سمت چیزی بالاتر از آن برویم و بحثهایی مانند بی.ام.پی.ال.های را در آن کتگوری قرار میدهند، ولی این هم یکی از موضوعاتی است که در سال ۲۰۲۴، حدود ۱۳درصد تاثیر دارد.
موضوع بلاکچین ۱۲ درصد است. بانکداری اشیا را مشخصاْ تعریف میکنند. اختصاصاْ برای اینکه ببینند تاثیرگذاری بانکها و اینترنت اشیا در بانکها چهقدر است که آن هم هشتدرصد تاثیر دارد. امنیت و سایبرسکیوریتی در حوزه نوآوری هم با توجه به توسعه بانکها بسیار موثر است و هشتدرصد سهم دارد. فناوری های فراگیر با هفتدرصد، اتوماسیون آر.پی.ای و یا اتوماسیون فرآیندها با ششدرصد است و نئو بانکها هم با سهدرصد تاثیر در ردههای هفتم تا نهم قرار گرفتهاند. چیزی که اکثر ما به دنبال آنیم و هر بانکی به دنبال ایجاد نئو بانک برای خود است، ولی هر چند که در این ۱۰ پیشران حضور دارد و نهایتاْ بحث محاسبات کوانتومی است.
لطفی: نوآوری و دسترسی به دادهها
چین مقاومت بانکهای دولتی را گرفت و به علیپی و وی.چتپی آمد و دو مجوز فول دیجیتال بنکینگ داد و میدانست اینها هیچ شعبهای ندارند به دلیل اینکه بانکهای دولتی معمولاً بانکهای سنتی هستند و تفکر ریشهای سنتی در آن ها حاکم است و در برابر تغییرات فناوری و تغییر روش در تعامل با مشتری معمولاً بروکراسی دارند و مقاومت میکنند. این دو مورد را خود دولت مجوز داد و میدانید تقریباً ۸۰ درصد مردم چین مشتری این دو سرویساند. یعنی چون کشور چین برای تحول برنامهریزی داشت، محاسبه میکرد که صنعت خودش در حال رشد کردن است و سیستم پرداخت آن همزمان با صنعت فناوری آن کوردینیت نیست و ممکن است در آینده مانع شود، خودش مجوز داد و دسترسیهای بالا به دادههای افراد در حوزه دیجیتال را برای این دو سرویس آزاد کرد. وقتی دسترسی سرویسها آزاد شد، بهطور اتوماتیک نوآوری هم در آن پدید آمد. مباحث اکوسیستم و ۱۰ مورد دایمنشنی که نام بردم به هم پیوسته هستند و کامپلکس است. وقتی حوزه نوآوری را تنظیم میکنیم، قطعاً باید برای هم با آن سینک شوند. اینجا از آقای بزرگمهری خواهش میکنم به بحث تحلیل بانکداری دیجیتال در کشور بپردازند.
بزرگمهری: بانکدارانی که کسبوکاری نیستند!
با احترام به فرمایشهای عزیزان، امروز میخواهم مقداری بیرون از کادر فلش دوربینها و نشستها صحبت کنم. بزرگترین هلدینگ نوآوری اطلاعات بانکی ما در ۱۰ سال ۱۲ مدیرعامل دارد. هلدینگ بانک دیگر ما در دو سال سه و به عبارت صحیحتر چهار مدیرعامل دارد. ما خیلی روی بدیهیات ماندهایم، در واقع من میخواهم بر روی همان دیجیتالی کردن متمرکز شوم. طبیعتاً تحول دیجیتال و هر تحولی یک سفر مانا و پایدار است؛ سفری است که شروع دارد، اما تا زمانی که آن اورگانیزم زنده است و تا زمانی که ولییوچین آن وجود دارد، پایان ندارد.
من سعی کردم خیلی خلاصه در ۱۲ محور، ارزیابی دقیقی از وضعیت حاضر بانکداری دیجیتال در کشور ارائه کنم و این افتخار را داشتم که از قبل، در ۲۰ سال گذشته در چهار بانک، در سطح مشاور در خدمت عزیزان باشم و در یک سال و اندی گذشته هم این افتخار را داشتم که ۱۰ الی ۱۲ بانک را بهعنوان ارزیابی بررسی کنم و در خدمت عزیزان در وزارت اقتصاد بودم. ما راجع به دیجیتالی کردن فرآیند صحبت میکنیم و بعد میخواهیم تقاضای موبایل بانک کنیم. این خیلی جالب است، مگر من میتوانم مشتری بانکی نباشم و تقاضای موبایل بانک کنم؟ ۲۰ سال است که در حد یک فرم یا باید کد ملی خود را بنویسم و یا سیف نامبر خود را بگویم و راجع به سرویس خود حرف بزنم و نام و نام و خانوادگی و شماره شناسنامه را در فرم بنویسم. ما راجع به تحول دیجیتال حرف میزنیم، یعنی دیجیتالی کردن فرآیندهایی که بایند به مشتری است، اما هنوز یک فرم اینترنت بانک مان را درست نمیکنیم. به همین دلیل من میخواهم به این برگردم که در دیجیتالی کردن فرآیند به دنبال چه چیزی باید باشیم؟ باید به دنبال سادهتر کردن باشیم. یعنی جرئت کنیم حذف کنیم. به طور فیلدگام حذف کنیم. سادهتر کردن و سریعتر کردن انجام بشود. یعنی اگر ما میتوانیم جایی از دیوایس موبایل شخص استفاده کنیم، این کار را انجام دهیم.
کلمه موبایل به معنای در حال حرکت است، موبایل بانک ما اسیست صوتی ندارد، اگر نگاهی به کشورهای همسایه بیندازید این آپشن را دارند، به چه علت است؟ چرا که ما همیشه در بانک بودهایم و آنجا ماندهایم و مشتری آمده و تنظیم کرده است و گفتهاند ممکن است به من تسهیلات بدهید و ما هم گفتهایم باید بررسی کنیم. ممکن است حتی بله هم نگفته باشیم. دنیای امروز تغییر کرده است از اینرو که مشتری به فکر تسهیلات نیست و فقط خرید خود را انجام میدهد و به سراغ او میرود و میگوید وام میخواهید؟ این عمل دنیای دیجیتال است، ما برای این تبدیل باید چه کار کنیم؟ باید ساختار و سازمان و متدولوژی داشته باشیم. چه ساختارهایی در سازمانهای بانکی خود ایجاد کردهایم؟ منهای ساختارهایی که از خودمان ابداع کردیم؟ ساختار منطبق بر دکس پرکتیسل مانند سیف و مرتب میگوییم چابک. ما قدرت خاصی در این کشور داریم که کلمات را از مفهوم خالی کنیم. چابک یعنی اقتضای دور همی نیست. اتفاقاً اگر میخواهیم قطاری با سرعت ۳۵۰ کیلومتر بر روی ریلهای موجود بفرستیم که ظرفیت ۴۰ کیلومتر و ۶۰ کیلومتر سرعت دارند، قطعاً آن قطار چپ میکند. آن قطار قطعاً سیستمهای کنترلی بیشتری نیاز دارد و آن ریل باید عوض شود. ما فقط خبر انونس میکنیم که نئوبانک بانک فلان با ۳۰۰۰ شعبه! خیلی باحالیم! اصلاً نئوبانکِ یک بانک ۲۰۰۰ یا ۳۰۰۰ شعبهای توی بانک است؟ یا ساختاری در بیرون بانک است؟ بعد هم از بانک مرکزی و دیوان محاسبات اخیراً نامه میزنیم برنامه خود را برای اینکه ظرف یک ماه آتی نئوبانک بشوید، به ما بگویید. این کار ته تبدیلِ خالی کردنِ دیفرم کردنِ دیشیپ کردن کلمات از مفهوم است. اصلاً قرار است همه بانکها خودشان نئوبانک شوند؟ این مدل است؟!
ما در مورد اوپن بنکینگ صحبت میکنیم، کدام بانک برای فروش اوپن بنکینگ مدل تجاری دارد؟ کاری که تا الان نکردهایم و بلد نیستیم. ۱۰ سال است میگوییم همه ما مجهز به اوپن بنکینگ و بانک هزاره اول و سوم و پنجم هستیم، یک نفر از این بانکها بگوید من مدل تجاری دارم. ما اوپن بنکینگی هستیم که فینتک باید نامه بزند وقت جلسه بگیرد. فارغ از اینکه این امر در دنیا بدیع است و اصلاً این شکلی نیست و باید بعداً ببینیم تی.پی.اس آن ای.پی.آی به درد من میخورد یا خیر؟ قدری به همه اینها با همدیگر نگاه کنیم. وارد حوزه مقررات میشویم، قراردادی میخواهیم ببندیم، هفت ماه، 9 ماه یا حتی کیسی داریم ۱۱ ماه بعد از اتمام با پیمانکاری که داریم ادامه میدهیم، یعنی قابل قبول است. اجایل؟ کجای این اجایل است؟ نیروی انسانی همینطور در حال رفتن است. میخواهیم آن چند نفری را جذب کنیم که با هزاران بدبختی و زحمت آنها را راضی به ماندن کردهایم، و هنوز حراست و گزینش ما در سال ۱۳۷۴ خود مانده است. دیروز آماری را از بانک مرکزی میدیدم که میگفت در یکسال اخیر چند هزار نفر نیروی خبره بانکی را شرکتهای دیگر جذب کردهاند. همه چیز ما هنوز در سال ۱۳۷۴ گیر کرده است و بعد صحبت از اجایل میکنیم. در واقع اگر بخواهیم مقداری از سمینار و بیلبوردها بیرون بیاییم، خیلی کار داریم و خیلی خوب خواهد بود که مقداری به متدولوژیها، به تجارب دیگران و خرد جمعی جهان توجه کنیم. از کجا شروع میکنیم و به کجا میرسیم و چه پارامترهایی را با همدیگر در حال رفتن هستیم؟
از این همه بانک که دارم میروم و میآیم… در متدولوژی چابک اولین چیزهایی که میگوید این است که آرت از جنس آر.تی.ای کسبوکاری است، رهبر آرت کسبوکاری داشته باشد. به یکی از بانکها برای ارزیابی رفته بودیم. آنجا گفتم که اشکال شما این است که یک عالم مهندس دور همدیگر جمع شدهاید و هیچ کدام کسبوکاری نیستید و یک دنیا پروداکت تولید کردهاید که هیچ کس از آن استفاده نمیکند. وقتی از تحول دیجیتال صحبت میکنیم، یعنی کلمه سی.ایکس کلمه مقدس آن به معنای تجربه مشتری است، وقتی پروداکت تولید میکنیم که در یکسالونیم هزار نفر از آن استفاده کردهاند، این امر هیچ ارتباطی به تحول دیجیتال ندارد. آمارهایمان در مهتاب و… خوب میشود. ما احتیاج داریم پارادایم شیفت و ماین ست چنج کنیم، بر روی آن ریل نمیتوانیم با سرعت ۳۵۰ کیلومتر در ساعت برویم. میتوانیم با حرکت آهسته به نهادهای حاضر و ارزیاب نشان دهیم که ۳۵۰ کیلومتر راه میرویم ولی واقعیت این است که آن ریل بیشتر از ۵۰، ۶۰ کیلومتر اصلاً جواب نمیدهد. آن ریل باید عوض شود و آن ساختار باید تجدید شود و دستورالعمل باید تغییر پیدا کند. برنامه خود را برای نئو بانک شدن به همه بانکهای دولتی بزنید که برنامتان را ظرف مدت یک ماه برای نئو بانک شدن بگویید این خلط مبحث است. یعنی اینکه یا ما نمیدانیم در کجای بلوغ هستیم و یا نقشه راه (رود مپ) برای آن نداریم و یا نمیدانیم نئو بانک چیست و یا شمردن بلد نیستیم.
ضعف سیستم بانکی ما مارکتینگ است. ما در سیستم بانکیمان مارکتینگ بلد نیستیم. ما همیشه با عزت و احترام در شعبهمان نشسته بودیم و بقیه با خواهش سراغ ما میآمدند بلکه به آن ها سرویسی بدهیم. دنیای تحول دیجیتال سی.ایکس است که ما این کار را بلد نیستیم، باید چه کار کنیم؟ فینتکها جوابگو هستند. حداقل اجازه دهیم که دیپ و عمیق شویم و به جای اینکه هرروز، هریک از بانکهای ما مرکز نوآوری بزند، یک سری مدلهای تجاری ارتباطی و رگولیشن ارتباطی با فینتکها را تعریف کنیم. مرکز نوآوری دیگر دی مد شده است و همه ما یونیکورن میزنیم. بهطور مثال در کشوری به عظمت فرانسه و آلمان چهار یونیکورن داریم، اما ما مدعی 24 مورد آن هستیم. ای کاش به جای اینکه مرکز نوآوری بزنیم، مقداری به عرایض بنده فکر کنید، چرا که اگر این مسائل حل شود باقی مسائل خود حل میشوند. ما باید عمیقتر نگاه کنیم و برای چیزهایی که بلد نیسیتیم مدل کسبوکار و ارتباط با فینتکها را بیاموزیم. از دید من عددهای عظیم و طویلی اتلاف کردیم. این کار حمایت از فینتک نیست، در اصل فینتک نمیخواهد شما به او پول بدهید، آن کسی که واقعاً فینتک میخواهد این است که بتوانید به او اجازه دهید آن بیزینسی که تعریف کرده را پیش ببرد و کار کند. قبلاً در شعبه، مدیر شعبه دو وظیفه داشت؛ یک وظیفه این بود که کارمندان داخل شعبه را مدیریت کند و دوم اینکه اگر یک نفر ناراضی بود نزد او میرفت و داد و فریاد راه میانداخت. الان ما خدمات دیجیتالی در بانکها داریم و هنوز ساختار وظیفهگرا است و کسی که نگران تضمین کیفیت سرویس باشد، مدیریت سرویس و ابزارهای مدیریت سرویس را هنوز جدی نگرفته است.
لطفی: تنظیمگری و حذف نخبگان
قلب هر فرآیند تنظیمگری آن است. یعنی اگر رگولیشن را درست نچینید، هیچ فرآیند و پراسسی به انتها نخواهد رسید و شما میبینید که در حوزه تنظیمگری ما با پیچیدگیهای متفاوت و متناقضی در حوزه بانکداری مواجهیم. من همیشه مثال میزنم و میگویم تنظیمگری که درکشور ما بر بانکها اعمال میشود، خود باعث حذف نخبگان میشود و همیشه هم یک مثال دارم چون همیشه هم آب و لیوان جلوی دستمان است. بانک مرکزی ابلاغ میکند و میگوید بانکها باید از این ابزار استفاده کنند و از این چهار چوب خارج نشوند. وقتی ما لاین مشخصی را اعمال میکنیم و محدودیت در فرآیند تعامل با مشتری ایجاد میکنیم، مثلاً شما از فرآیندهای هوش مصنوعی که اکنون در دنیا وجود دارد و از ۱۲ روش که برای آتنتیکیشن و احراز هویت هست، ما اس.ام.اس را انتخاب میکنیم و ۱۱ حوزه دیگر را محدود میکنیم، کسی که میتواند این بطری را تولید کند دیگر نمیتواند در اکوسیستم بانکی فعالیت کند. بنابراین راه خود را میگیرد و میرود، بنابراین تنظیمگری قلب فرآیندها است و آن جایی است که بر آموزش نیروی انسانی و بانکداری دیجیتال و توسعه فینتکها تاثیر میگذارد. این بحث عمیقی است که در این فرصت نمیگنجد. ما باید از لحاظ تکنیکال و تاثیرات رگولیشن بر نوآوری و فناوری در حوزه متخصصین عمیق شویم.
حسینی: تهدیدها و فرصتهای تنظیمگری
نکته اول آقای لطفی این بود که وضعیت بانکهای ما از منظر تحول دیجیتال چگونه است؟ من صرفاً چند نکته را یادآوری کنم که فراموش نکنیم ما قرار است در مسیر تحول دیجیتال گام برداریم. عنوان بحث هم همین است که قرار است بانکها را در مسیر تحول دیجیتال ارزیابی کنیم. ابتدا به یاد بیاوریم که منشأ حیات دیجیتال داده است و همه حرفهایی که تا الان زدهایم و از این به بعد خواهیم زد، در محوریت داده باید صورت بگیرد. بنابراین هرچهقدر داده محورتر باشیم، بانکی خواهیم بود که در مسیر تحول دیجیتال گام برمیدارد. نکته دوم این است که من همیشه به همکارانم میگویم، اگر در والیبال اسپک میزنید در بانکداری دیجیتال اسمک بزنید.
یادمان نرود قرار بوده است که ما سوشال و موبایل و آنالیتیک و کلود باشیم. هرچهقدر بانک ما سوشالتر و موبایلیتر و آنالاتیکتر حرکت کند و هرچهقدر کلود بیس رفتار کرده باشد، بهتر در مسیر تحول دیجیتال قدم برداشته است. فاصله خودمان را با این مفاهیم ارزیابی کنیم و ببینیم چهقدر فاصله داریم و درجه بلوغ ما در پذیرش این مفاهیم چهقدر بوده است. نکته سوم اینکه ما قرار بوده است پارادایم جدیدی ایجاد کنیم. تیتر را نباید یادمان برود که تحول دیجیتال است. دیجیتال ترنس فورمیشن است، وقتی راجع به ترنس فور صحبت میکنیم یعنی از پارادایمی به پارادایم دیگری حرکت میکنیم. مهاجرت پارادایمی به سادگی اتفاق نمیافتد، بلکه مهاجرت پارادایمی به زمان نیاز دارد و اگر فکر میکنیم به آن رسیدهایم داریم اشتباه میکنیم. ممکن است پارادایم تغییر نکرده باشد، ولی ما در ذهنمان دچار این خود شفیتگی شویم که تحول دیجیتال پیدا کردیم. خیر، تا وقتی که مهاجرتهای پارادایمی اتفاق نیفتد، تحول دیجیتال هم اتفاق نخواهد افتاد و طبیعتاً این مهاجرت پارادایمی در هر سه راس مثلث پی.پی.تی باید اتفاق بیفتد؛ مهاجرت پارادایمی در افراد و افکار (پرسن)، مهاجرت پارادایمی در فرآیندها (پراسس) و مهاجرت پارادایمی در تکنولوژی.
تکنولوژی برای ما ملموستر است. هرچند تا اندازهای به سراغ مهاجرت های پارادایمی تکنولوژیک در مسیر تحول دیجیتال رفته ایم، ولی به نظر میآید که کمتر به دو رکن دیگر پرداخته ایم. ما هنوز مهاجرت پارادایمی در ذهن افراد؛ کارکنان، مدیران، نوآوران و بانکداران، ایجاد نکرده ایم. در بحث فرآیندها هم نکته ای کلیدی وجود دارد؛ با اجازه دوستان به نظرم باید تعریف مان را از نوآوری مقداری تغییر بدهیم. تعریف نوآوری در تحول دیجیتال باید به این شکل اتفاق بیفتد که ما چگونه می توانیم مثلث مشتری، کانال و محصول را به همدیگر متصل کنیم. نوآوری در صرف رفتن به سمت مشتری نیست و در صرف تغییر محصولات خدمات نیست و در صرف تغییر کانال ها هم نیست؛ بلکه نوآوری در نحوه اتصال این سه گانه با همدیگر است. بانکی نوآورتر است که بتواند مشتری و کانال و محصول خود را با کیفیتی متفاوت از گذشته به همدیگر متصل و عرضه کند. پس با این تعریف اکوسیستم نوآوری هم تعریف دیگری خواهد داشت. از نظر من اتفاقی که در کشورمان و در نظام بانکداری، در چهار سال اخیر برای گام برداشتن در مسیر تحول دیجیتال افتاده است؛ اتفاق خوب و رو به جلویی است. البته نباید از اصول و مبانی دور شویم و فراموش کنیم که ما دنبال چند ابزار موبایلی، یا چند خدمت موبایل نبودیم؛ بلکه به دنبال تحول دیجیتال بودیم و تحول دیجیتال وقتی اتفاق میافتد که بتوانیم شیفت پارادایمی در ذهنها، فرآیندها و تکنولوژی ببینیم.
در خصوص بحث رگولاتوری، یکی از مهمترین موضوعاتی که ما همیشه راجع به آن صحبت کرده و جای خالی آن را در مسیر تحول دیجیتال دیدهایم؛ بحث رکتک است. طبیعتاً رکتک هم میتواند مانع باشد و هم پیش برنده. تجربه کشور ما نشان داده است که جنبه مانع بودن در حوزه رگولاتوری خیلی بیشتر به چشم میخورد. جنبه احتیاط و انجام ندادن ها خیلی بیشتر به چشم می خورد، ولی نمودی از انجام دادن ها و چگونه انجام دادن ها و بهتر انجام دادن ها در حوزه تنظیم گری نمی بینیم. شاید مهمترین خلأ که همه آن را حس میکنیم و مواقعی جلوی ما را میگیرد، این است که قوانین و مقرراتی نداریم که به آن ها اتکا و رجوع کنیم و به یکباره بعد از دوره عملیاتی، نهاد قانونگذار و رگولاتور وارد می شود و هر زحمتی را که تا آن زمان کشیده شده است، کنار میگذارد و از منظر خود میگوید همان شکلی که من میگویم انجام دهید، در صورتی که تجربه دنیا در عرصه نوآوری این امکان را تایید نمیکند.
من میخواهم توجه دوستان را به قانون جدید بانک مرکزی جلب و خواهش کنم این قانون را مطالعه کنند؛ چون قانون جدید بانک مرکزی برای تمام فعالان حوزه نوآوری بایدها و نبایدهایی آورده است که اگر به آن ها بی توجه باشیم نمی توانیم فعالیت خود را ادامه دهیم. البته اجرایی شدن قانون بانک مرکزی برای خود بانک مرکزی هم ملاحظاتی خواهد داشت که اگر به آن ملاحظات بیتوجهی یا کم توجهی شود، آن مجموعه هم به عنوان نهاد ناظر نخواهد توانست بستر مناسبی برای توسعه تحول دیجیتال در کشور داشته باشد. وجه تمایز این قانون که به تازگی ابلاغ شد، تعریف پول دیجیتال است. جالب است که برخلاف قانون ۵۰ سال قبل، پول غیردیجیتال تعریف نشده است، ولی این نوآوری را داشته که متاثر از فضای عمومی نوآوری در جامعه، پول دیجیتال را تعریف کند. بر همین اساس در حوزه پول دیجیتال، برای اولین بار از بازار متشکل پول دیجیتال نام می برد. بنابراین بعد از ایجاد این پول، قرار است بازار متشکل از پول دیجیتال داشته باشیم و برای آن مفاد قانونی در این مجلد ذکر شده است که باید به آن توجه شود. مفهوم دیگری هم تحت عنوان اشخاص تحت نظارت در قانون بانک مرکزی در حوزه بانکداری دیجیتال آمده است که تمام فعالان این حوزه باید به آن توجه کنند. این قانون علاوه بر پول دیجیتال ابعاد دیگری دارد؛ از جمله بحث تنظیم گری فناوری های نوین مالی در حوزه نقل و انتقال پول. تصور کنید بیشتر فعالان نوآور ما در دورهای نزدیک به ۱۰ الی ۱۵ سال، در حوزه نقل و انتقال پول به صورت الکترونیک و به صورت دیجیتال یا رسمی تر در قالب رمز پول ها فعالیت میکردند، ولی ما هیچگونه تنظیم گری برای فعالیت فناوری های نوین مالی نداشتیم، اما در قانون جدید این امر وجود دارد.
نکته بعدی ایجاد زیرساخت ها و پایگاه های جمع آوری و تحلیل داده است که مورد توجه تمام فعالان اقتصادی است. اینجا میخواهند فعالیت های رسمی برای افراد دولتی و یا تحت شمول حاکمیت انجام دهند. حتماً مهم خواهد بود که مفاد این قانون با دقت مطالعه شود.
اما این تنظیم گری یکسری تهدید و فرصت ایجاد میکند و آن هایی که برایشان اهمیت دارد که در این فضای حاکمیتی ادامه حیات دهند؛ فرصت ها و تهدیدها را باید با همدیگر ببینند. در اقتصاد مفهومی داریم که خیلی بیشتر از گذشته در حوزه تحول دیجیتال به چشم می آید و آن مفهوم بازدهی نسبت به مقیاس از این جهت که مقیاس ها وسیع تر، گسترده تر و بدون مرزتر میشوند. اقتصاد میگوید هر موقع این امر اتفاق افتاد، بازدهی افزایش می یابد. تجربه جهانی هم با توجه به قانون بازدهی نسبت به مقیاس توانسته است محصولات و خدمات را با قیمت پایینتر و کیفیت بالاتر ارائه دهد.
در حوزه بازدهی تحول دیجیتال بازدهی به مقیاس در حد بسیار بسیار بالا و عجیبی اتفاق میافتد؛ چون شما با کمترین هزینه بیشترین بازدهی را به دست میآورید و این فرصتی است که اکنون قانونمند شده است. فرصتی است که اگر بانک مرکزی به عنوان نهاد ناظر، همراه و توسعه دهنده عمل کند این فرصت می تواند برای کشور به مرحله ظهور برسد و اگر به عنوان مانع و بیشتر از جنبه بایدها و نبایدهای برطرف کننده نهادهای نظارتی خودشان عمل کند، همه فعالان این حوزه دچار مسئله خواهند شد.
اینکه گفتم با قانون بازدهی نسبت به مقیاس در اقتصاد، بازدهی افزایش پیدا میکند مبتنی بر این است که بازدهی متناسب با مفهومی تحت عنوان ریسک است. یعنی وقتی بازدهی شما بالا می رود، حتماً ریسک شما هم بالاتر میرود، چرا که نمی توانید بازدهی بالاتری داشته باشید ولی انتظار ریسک بالاتر نداشته باشید. در حوزه تحول دیجیتال و در حوزه تنظیم گری چند موضوع مهم مطرح خواهد شد که باید به آن ها توجه کنیم؛ از جمله موضوع حریم خصوصی و استفاده درست از داده های مشتریان، دسترسی های قانونی و غیرقانونی و موضوع ملاحظات امنیتی و جرایم نوینی که در حوزه تحول دیجیتال ممکن است اتفاق بیفتد و عدم شفافیت مدل های کسب وکاری و همچنین گزارش هایی که از منظر نظارتی میتواند در مسیر تحول دیجیتال برای خیلی از عاملین اقتصادی ایجاد شود و بتواند منشأ بازدارندگی یا پیشبرندگی باشد. رویکرد تنظیم گری بانک مرکزی می تواند منفعل باشد، احتیاطی و یا فعال باشد. این سه رویکرد می توانند آینده تحول دیجیتال در ایران را مبتنی بر قانون جدید بانک مرکزی موثر کنند. چیزی که تا الان میگفتیم خلأ و کمبود آن حس میشود، اما اکنون خود آن وجود دارد و ممکن است که ملاحظات آن خیلی بیشتر از گذشته باشد و طبیعتاً بانکداران و فناوران باید حتماً نسبت به ایونت جدید به عنوان قانونی که اخیراً ابلاغ شده است توجه بیشتری داشته باشند و البته توجه بانک مرکزی خیلی مهم تر و فراتر است.
لطفی: 20 سال فاصله
ما در حوزه تحول دیجیتال و پیشرفت های فناوری نباید منتظر باشیم که خودمان چیزی اختراع کنیم. اصولاً ما که وارد مباحث هوش مصنوعی نشدهایم. هوش مصنوعی ها را غربی ها از دهه ۱۹۴۰ میلادی شروع کردند. میخواهم بگویم که مدل ها هستند. چین در تحول دیجیتال از دیدگاه ما، کشوری خیلی بسته است، ولی برای اینکه بتواند پیشرفت کند این اقدامات را انجام داد. ما الگوهای تحولات دیجیتال در دنیا داریم و نیاز نیست مجدداً چرخ را اختراع کنیم و کافی است که مدل ها را مطالعه کنیم و استراتژی کلان کشور را در حوزه رگولیشن، امنیت سایبری و اوپن دیتا تنظیم و راه را مشخص کنیم.
اتحادیه اروپا یک بار برای همیشه قانون جی.دی.پی.آر را طرح و تصویب کرده است. جنرال دیتا رگولاتور را پیادهسازی کرده است و تمام فینتک ها، بانکها و توسعه سخت افزارها و نرمافزارها می دانند که باید در فریم ورک جی.دی.پی.آ پیش بروند و چون خیلی بزرگ و فلک سیبل و اوپن دیده شده است، همه در آن پیشرفت میکنند. مشکل ما این است که هر بار که آدم ها عوض میشوند، تفکرات آدم ها در قوانین جاری میشود نه استراتژی کلان. اگر به قانون جدید بانک نگاه کنیم در تعریف «رمز ریال» ما چنین چیزی در ایران نداریم. وقتی ان.تی.تی در حوزه بلاکچین سنترالایز است، دیگر رمز نیست. دیسنترالایز است که میشود به آن گفت رمز است، ولی وقتی شما دیجیتال کارانسی را تعریف کردید، دیگر رمز محسوب نمیشود. به این معنا که شما میدانی ان.تو.اند دیجیتال کارنسی به کجا ختم میشود.
من سال ها در حوزه امنیت سایبری بر روی بحث کرانتک در حوزه بین الملل فعالیت کردم و همیشه قوانین کشور را با پیشرفت های تکنولوژی در دنیا تطبیق می دادم. ما اکنون بحث اوپن دیتا نداریم. اگر بروید دیتا دات.او.آر.جی را ببینید، مشاهده می کنید که دولت آمریکا دیتا ست های کلانی را اوپن گذاشته است، برای اینکه بچه های فعال در حوزه هوش مصنوعی، آن دیتا را بگیرند و به عنوان دیتا ستِ سافت وری از آن استفاده کنند که میخواهند دِوِلآپ کنند؛ در صورتی که ما چنین چیزی نداریم. نگاه ما به آر.او.دی نیست، چرا که آر.او.دی مبحث جدید ریوینی آف دیتا است؛ میگوید که شما یک آر.اُ.آی دارید، اینوست کردید و دیتا تولید شده است، ولی برای این دیتا هیچ بازگشت سودی دیده نشده است که از آن به دست بیاید.
ما مشکلات زیادی داریم. البته همین که بحث تعریف رمز ارز و دیجیتال میشود، می توانیم بگوییم فاصله ما با جهان غرب به ۲۰ سال رسیده است. یعنی هنوز ۲۰ سال عقبیم و ۲۰ سال فاصله چالش و تغییرات داریم.
بزرگمهری: خوشحالیم که داریم راه می رویم
دو نکته عرض کنم؛ راستش همین تفکر را داشته باشیم که منتظر بمانیم تا رگولاتور برای ما کاری انجام دهد تحول دیجیتال خیلی تفاوت دارد. اگر امروز احراز هویت غیرحضوری داریم مدیون آن هایی است که کلمه نوآوری تیک اِ ریسک کردند و رگولاتور را پشت خودشان کشاندند همان فاصله ۲۰سال فاصله مناسبی است به همین علت این اولین بخشی است که ما باید به آن توجه کنیم.
بله، ما در حال گام گذاشتن هستیم و سیر تحولی در حال ایجاد است و خیلی هم خوب است. در اینجا وقتی برای عام صحبت میکنیم می توانیم بگوییم ما گام هایی برداشته و جلوتر رفته ایم. اما در اینجا یک عده اکسپرت هستند، آدم های این حوزه هستند، شاید باید بگوییم آیا به واقع سرعت ما با سرعتی که دنیا در حال راه رفتن است متناسب است؟ یا فقط خوشحالیم که داریم راه میرویم.
حکیم جوادی: بازنگری با نگاه نوآوری
تاکید من بیشتر بر روی تاثیر نوآوری در تحول دیجیتال بود که شاید در سندی که اکثر بانکها تهیه کرده و ارسال کردهاند، جایگاه خاصی نبود به این معنا که حتی در مدل مفهومی که دیده میشد، شاید این را به عنوان رکنی از تحول دیجیتال ندیده بودند. خواهش من این است که بازنگری شود و روش هایی که برای مواجهه با بحث نوآوری و فرهنگسازی نوآوری لازم است انشاءالله در بانکها ایجاد شود.
حسینی: رویکرد منفعل، احتیاطی یا فعال؟
رویکرد منفعلی که ما از نهاد ناظر می بینیم این است که اجازه می دهد نوآوری ها توسعه پیدا کنند، ولی به یکباره وارد میشود و براساس بازخوردها کار را متوقف میکند. دستورالعمل جدید بانک مرکزی در حوزه نئوبانک یا واحد دیجیتال موید عرض بنده است. رویکرد احتیاطی اجازه آزمون و یادگیری می دهد و فضایی ایجاد میکند که نوآوران بتوانند با یکسری اقدامات احتیاطی کار خود را ادامه دهند که من فکر میکنم متناسب با درجه بلوغ کشور، این می تواند رویکرد همراهتری باشد. بانک مرکزی می تواند رویکرد فعالی هم داشته باشد که البته این رویکرد می تواند سازمان یافته باشد. استفاده از سندباکس های رگولاتوری کمک میکند که ما جای خالی آن را در کشور می بینیم.
سندباکس رگولاتوری اجازه می دهد فضای آزمون برای نوآوران بهتر فراهم شود. البته چون مانند همه موضوع ها آمادگی آن را نداریم، به نظر می آید این فرصتی برای نوآوران دیجیتالی است که برای ایجاد سند باکس های نظارتی یا سندباکس های تنظیمگری به کمک نهاد ناظر بیایند. این سند باکس ها می تواند به بانک مرکزی و همچنین به فعالان این حوزه کمک کند که حرکت در مسیر تحول دیجیتال را که شروع کرده ایم و با سرعت کمی آن را پیش می بریم، انشاءالله با شتاب مبتنی بر عقل و درایت بیشتری حرکت در این مسیر را ادامه دهیم.
لطفی: ایده تأسیس انجمن بانکداری دیجیتال
در مسیر تحول دیجیتال نیاز داریم که حوزه های رگولاتوری عمق دانشی بیشتری از جریان سایبری پیدا کنند، چون مانع بزرگ توسعه تحول دیجیتال میشوند. مثلاً دانش حقوقی ها معمولاً در حوزه فناوری خیلی عمیق نیست و این ترس از توسعه دیجیتال به آن ها این حس را می دهد که ممکن است قوانین را نقض کند. نکته دیگر اینکه باید تربیت استراتژیست های تحول دیجیتال را در بانک ها لانچ کنیم، یعنی افراد را صرفاً اِکسپرت های فنی تربیت نکنیم و اجازه بدهیم آدم ها در حوزه بانکی خیلی بازتر فکر کنند، به حوزه های جدید بروند و آدم های بین رشته ای تربیت کنیم. در مورد به کارگیری فناوری های جدید، نمی شود از بانکداری دیجیتال صحبت کرد، در حالی که زیرساخت شما به روز نباشد و کشش این تفکرات را نداشته باشد. خوشحالیم از اینکه بالأخره رگولاتوری در حوزه بانک مرکزی، قدم های خوبی برداشته و انشاءالله این کندی تسریع پیدا کند و بتواند این فضا را متحول کند. در نهایت ایده تأسیس انجمن بانکداری دیجیتال را مطرح می کنم که انشاءالله با کمک آقای دکتر بیات بتوانیم این را پیگیری کنیم و بشود در این انجمن به آن ۱۰ مبحث بانکداری دیجیتال شکلی داد تا از این پراکندگی درآید و ساختاری بیابد و بتواند در این مسیر به حوزه رگولیشن و قانونگذاری کشور هم کمک کند.
خاطرنشان می شود که محتوای این نشست به همراه ۱۵ نشست دیگر برگزار شده در نهمین نمایشگاه تراکنش ایران، به زودی در قالب کتاب”گفتگوی متخصصان” تدوین و در اختیار علاقمندان قرار میگیرد.
نهمین نمایشگاه تراکنش ایران به مدت ۳ روز، از ۱۸ تا ۲۰ دیماه ۱۴۰۲ برگزار شد. این دوره با استقبال حدود ۱۲ هزار نفر از مدیران، متخصصان و فعالان فناوری های مالی، ۱۷ نشست تخصصی،۶۰ کارگاه معرفی محصول، دهها نشست گفتگوی B2B، با حدود ۱۰۰ سخنرانی و با همراهی ۲۰۰ عضو کمیته علمی و داوری و ۳ جشنواره تخصصی و ..، میزبان اکوسیستم صنایع مالی، بانکی، پرداخت و فناوری بود.
گفتنی است، دهمین رویداد تراکنش ایران با موضوع محوری “آینده با هوش است” دی ماه ۱۴۰۳ با برنامه های متنوع و مختلفی میزبان اکوسیستم صنایع مالی، بانکی، پرداخت و فناوری ایران و سایر کشورها خواهد بود.
گزارش تصویری نشست تخصصی نقد و ارزیابی بانک ها در مسیر تحول دیجیتال
تیزر نشست تخصصی نقد و ارزیابی بانک ها در مسیر تحول دیجیتال
گزارش تصویری از تراکنش نهم ایران